شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

۱۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهرستان شبستر» ثبت شده است

سلام

بنری در حد و اندازه ی (این هوا) چندی پیش در مرکز شهر نصب شده بود که باعث شد تا باز هم شیر اطمینان  جو گیری شهرستان بترکد و صدای سوت اخطارش بلند شود .



از آنجائیکه کاملا مطمئنم به خواندن متون بلند و مقالات طولانی عادت ندارید ، بسیار خلاصه چند سوال که ذهن حقیر را درگیر کرده بود مطرح میکنم. پیشاپیش اعلام می شود که طبق روال سنوات ماضی ! انتظار جواب هم نداریم و عزیزان مسئول ذهن مبارک را آشفته نفرمایند ، طرح سوالات صرفا بخاطر رفع بیکاری بوده است !

۱۸ نظر ۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۳:۱۷
حمید خان راضی !

چشممان به جمال بنر های عریض و طویلی روشن شد که بصورت خودجوش ! در نقاطی از شهر نصب شد و در آن ، از فرماندار و بقیه مسئولین خیلی محترم ! تقدیر و تشکر شایانی به عمل آمد بابت این که مشکل اسناد اعضای تعاونی مسکن بسیجیان را به سر پنجه ی تدبیر ! و در چشم به هم زدنی ! حل کرده اند.

مشکل خویش برِ پیر مغان بردم دوش ......... کو به تایید نظر حل معما می کرد !

۳ نظر ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۷
حمید خان راضی !

سلام

هر چند که صحبت کردن و مطلب نوشتن در مورد شهرداری اینقدر بیمزه شده که خودمم حالم به هم میخوره


اما این مطلب در نوع خودش جالبه  :

۷ نظر ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۰
حمید خان راضی !

سلام

قبض برق این سری را دیده اید ؟ متوجه هیچ چیز غیر عادی نشدید؟ البته حق هم دارید


دیگر برایمان عادت شده که پول بدهیم و از حساب و کتابش نپرسیم ! دیگر عادت کرده ایم که مدیران و کارمندان هر چه را که گفتند قانون است بپذیریم و از مستندات قانونی نپرسیم !


دیگر عادت کرده ایم که دولت همیشه حق دارد و ملت فقط هر 4 سال یکبار (آنهم بمدت یک روز برای انتخابات) صاحب حق می شود !

بچه که بودیم ....

۶ نظر ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۲
حمید خان راضی !

سلام

چندی پیش یکی از دوستان که افتخار معلمی دارد کنار دست من نشسته بود و مشغول وایبر بازی ! بود که یکدفعه با دیدن پیامکی ، سریع تلفن همراه را در جیب گذاشته و عینک آفتابی به چشم زد و متعاقبا از اینجانب تقاضای کلاه مشکی نمود !

حقیر که تصور میکردم خبر برنده شدن از یکی از بانکهای بدون ربا به ایشان رسیده است ، علت را جویا شدم اما چون ایشان حتی یک کلمه هم حرف نمی زد ، فکر کردم شاید خبر قطع یارانه (پول امام زمان) به ایشان رسیده و وی را در شوک فرو برده است !

بعد از کلی اصرار و قول گرفتن از من که این مسئله را مثل یک راز بین خودمان نگه دارم ، حاضر شدند متن اس.ام.اس (ببخشید پیامک) را نشانم دهند : خبری تکان دهنده از آموزش و پرورش شبستر رسیده بود .....

۱۱ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۷
حمید خان راضی !

سلام

یعنی هر کاری میکنم که با شهرداری شاخ به شاخ نشم نمیشه که نمیشه ! همین امروز صبح رفتم سایت وزین شهرداری که یک دور افتخار بزنم و بیام بیرون ، چشمم به جمال تیتر عجیبی روشن شد !


البته بستگی دارد که شما اون کلمه رو با چه اعرابی بخونید . از اونجائیکه مخاطب این تیر ! استکبار هست زیاد اشکالی نداره اما بالاخره اینجا خانواده نشسته اند و زن و بچه می آیند و می روند و زبانم لال ممکن است افرادی که زیاد در بند عفت کلام نباشند این کلمه را به ضمّ (ق) و (ب) بخوانند که با توجه به معنی ، اگر خبرش به گوش استکبار برسد ممکن است حتی واردات چوب کبریت و دسته بیل و چوب بستنی از چین را هم تحریم کنند !


تا الان فکر میکردم شهرداری ما در چنین مواردی بی رقیب است اما به تازگی یک حریف (چقر) پیدا شده که روی دوستان در شهرداری شبستر را سفید کرده است :

۱۸ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۳۳
حمید خان راضی !

سلام

کلی مطلب آماده کرده بودیم برای شهرداری اما با دیدن یک خبر همه رو ریختم دور !  اشک در چشمانم حلقه زد ! خدایا ما رو ببخش که اینهمه پشت سر شهرداری صفحه گذاشتیم ! الان متوجه شدم که دلیل اینکه شهرداری در خود شبستر کاری نمیکنه دلیلش اینه که سرش جای دیگه گرمه !


لینک خبر اصلی (منبع)

اما ....

۸ نظر ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۵۶
حمید خان راضی !

سلام

قبل از هر گونه قضاوتی ، عرض میکنم که شهرداری شبستر این دسته گل را تقدیم نکرده است ، بلکه طبق معمول ، آن را به آب داده است !


یکی دو روز قبل جهت تفرج ! و تجدید قوای دماغی ! ( به کسر دال) سری به جاده ی زیبای دریان زدم . جایی که علاوه بر زیبایی های خدادادی ، میزبان یک مهمان ناخوانده ی شبستری هم هست ! زباله های شبستر !


اگر شامه ی آنچنان تیزی هم نداشته باشید ، بوی سوزاندن زباله ها در شب بخوبی قابل استشمام است . اما این موضوع ، چیزی است که به آن عادت کرده ایم و دیگر کاری به انتخاب محل نامناسب امحاء زباله ها که درست در سر مسیر بادهای موافق قرار گرفته است ، نداریم .


اما چیزی که دیدنش واقعا دل هر رهگذر عاشق طبیعت و محیط زیست (حتی غیر عاشق ها) را به درد می آورد ، منظره ای است که دعوت میکنم شما هم ببینید تا عاشقی به یکباره از سرتان بدر شود !

۱۴ نظر ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۱۰
حمید خان راضی !

سلام

باور کنید منظورم اون نظر سنجی معروف که در زمان شهردار معزول شبستر تو سایت شهرداری بود و در زمان سرپرست موقت سابق ،  به دلیل اشکالات فنی ! حذف شد نیست. اون نظر سنجی حذف شده مقام اول سری جوک های نظر سنجی رو در منطقه داره !

اگر حافظه یاری نمیکنه یا صلاح در اینه که یاری نکنه ! اینجا و اینجا رو ببینید لطفا .

نظر سنجی های بهداشت و درمان و اداره صنعت و معدن رو هم که قبلا دیدیم . اما این یکی جدید ترین شاهکار در زمینه ی نظر سنجی محسوب میشه

چندی پیش در یکی از سایتها که طبق معمول من به نویسندگانش ارادت خاص دارم ! یک نظر سنجی بی نظیر دیدم . شما هم احتمالا دیدید اما اینقدر دقیق نشدین . حالا اگه ممکنه یه کم دقیق بشین لطفا :

۲ نظر ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۱۴
حمید خان راضی !

سلام

چندی پیش یکی از دوستان نویسنده که بنده ارادت خاصی هم به ایشان و مطالبشان دارم در مرقومه ای برای من نوشته بودند :


باید بگویم که شما به طور عجیبی از جایگاه یک روشنفکر و ... در نوشته هایتان دور میشوید و به مسایل بسیار سطحی می پردازید


از آنجائیکه این دوست عزیز اکثرا در مورد تسوج می نویسند ،  چند روز قبل که از سلماس برمی گشتم ترجیح دادم از داخل شهر تسوج گذری کنم و تغییراتی که معمولا عنوان می شود را ببینم و روحم شاد شود ! در بدو ورود به تسوج از کنار تابلویی گذشتم که ورود ما را خوش آمد گفته بود


تسوج


.....تشکری کردیم و ادامه دادیم ...... اما بعد از عبور از آن تابلو چیزی آزارم می داد ....... دور زدم و برگشتم

۱۰ نظر ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۴۹
حمید خان راضی !