مسئله هستهای داره فرهنگ مردم هم عوض میکنه!
به دوستم میگم رفتی خواستگاری، چطور پیش رفت؟
میگه: پیشرفتهای مهمی حاصل شده ولی هنوز ابهامات زیادی باقی مانده!
***************************
حکیمی درجمع مریدانش نشسته بود ….
یکی از شاگردان از وی پرسید: استاد علم بهتراست یا ثروت؟
حکیم بیدرنگ شمشیری بیرون آورد و مانند جومونگ شاگرد بخت برگشته را
به سه قسمت نامساوی تقسیم نمود و گفت:
سالهاست که دیگر هیچ احمقی بین دوراهی علم و ثروت گیر نمیکند!!!
مریدان دیگر درحالیکه انگشت حیرت به دندان گرفته و لرزش تمام وجودشان را فرا گرفته بود گفتند:
ای حکیم ما را دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم!!!
حکیم گفت: در جوانی مرا دوستی بود که باهم به مکتب میرفتیم
دوستم ترک تحصیل کرد و من معلم مکتب شدم ………….
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا او پورشه دارد، من پوشه……!
او اوراق مشارکت دارد و من اوراق امتحانی…..!!
او عینک آفتابی، من عینک ته استکانی…..!!!
او بیمهی زندگانی، من بیمه ی خدمات درمانی…..!!!!
او سکه و ارز، من سکته و قرض……!!!!!
سخنان حکیم چون بدین جا رسید مریدان نعرهای جانسوز زدند
و راهی کلاسهای آموزش اختلاس گشتند……..!!!!!
باشد که شما را پندی آموخته و به درد حکیم گرفتار نیایید…..!!!
***********************************
کرگدنی پیر را پرسیدند از خودت ، پوست کلفتتر دیده ای یاشنیدهای؟
گفت در ایران مردمی یافت شود که نه از برنج آرسنیکدار سرطان گیرند،
ونه از سبزیجات فاضلاب داده بمیرند،
نه روغن پالم بیمارشان کند و نه مرغ هورمونی تبدار،
نه از سوسیس و کالباس مریض شوند و نه از تصادف پراید ساقط.
در هم همی لولند و بینی هر روز بیشتر فضولند.
تا مرگ بارها روند و بازگردند و عزرائیل را جواب کردند.
در هواپیمای بیبال نشینند، و در خودروهای کبریتسان ماوا گیرند.
دخلشان نیمی از خرجشان باشد، و خرجشان پنج برابر دخلشان!!! فلاسفه از
حساب زندگیشان اسهال گیرند!!
با اینحال پیوسته جوک گویند و در فیسبوک و واتساپ و وایبر... راه
پویند.
آری من ایشان را از خود پوست کلفتتر دیدهام. و یقین دارم که سه
پوستهاند.
*****************************
می دونستین ایرانی ها از قدیم با فناوری نانو آشنا بودن؟ نانو پنیر، نانو خرما، نانو ماست.
***********************************
دوستان عزیز توجه بفرمایید
وقتی فین می کنید دیگه وسط دستمال رو نگاه نکنید/ کمتر گزارش شده کسی مروارید فین کرده باشه.
*********************
شما دخترا یادتون نمیاد…
یه روزهایی بود که دخترا خواستگاراشونو رد میکردن!
********************
وقتی یه زن نظر شما رو میپرسه
در واقع نمیخواد نظرتون رو بدونه!
بلکه فقط میخواد نظر خودش رو با یه صدای مردونه هم بشنوه!
***********************
آنقدر تو شعرا گفتن و میگن ای ساربان آهسته ران ... انگار که شترها با سرعت 180تا می رفتن.
*********************
خبر فوری از چین
卂妝十夾太乗乗¥乗醂煅排埔泄覯狿母
墄嫺媯覛毎廿 卄廾丸毋忒娉溈毋牀姆才
媯覛毎廿 卄廾丸毋忒娉溈毋
牀姆才 媯覛毎廿 卂妝十夾太乗䅈乗¥
خدا به دادمون برسه إن شاء الله شایعه باشه
******************
امروز رفتم پارک
3 نفر والیبال بازی میکردن
دو نفر بدمینتون
دو نفر تخته
یه دویست سیصد نفر هم داشتن زغال میچرخوندن
لامصبا همشون دنبال تفریح سالم هستن
******************************
همیشه می گن شکست مقدمه پیروزیه، فقط نمی دونم ما کی می خواهیم از دور مقدماتی صعود کنیم.
***********************
هر کاری می کنم کمبود خوابم جبران نمی شه
باید یه برنامه بذارم برم تو کُما!
*******************************
توی ایران واسه رانندگی یا باید گواهینامه داشته باشی یا نیسان!
*******************************
دیروز یه شیشه کشک خریدم 5000 تومن! گمونم از این به بعد «برو کشکتو بساب» یه پیشنهاد تجاری موفق محسوب میشه!
***********************************
یه روز می خوام برم آموزش پرورش، پول تمام پنج شنبه هایی که رفتم مدرسه رو بگیرم!
********************************
تو کز محنت دیگران بی غمی … خب نامرد حداقل میازار موری که دانه کش است!
*****************************************
تاثیری که دختر همسایه (اونم فقط با حضورش پشت پنجره) روی بازی بچه های محل
می گذاشت، پورشه نتونست روی بازیکن های استقلال، پرسپولیس بگذاره!
***********************************
اونایی که میگن ما میریم فیسبوک فقط واسه تبادل اطلاعات،
همونایی هستن که میرن تایلند، واسه دیدن مناظر طبیعی!
***********************
دیشب خواب دیدم مازاراتی خریدم!
بیرونش مازاراتی بود توش اما مثل 206 بود!…
ضمیر ناخود آگاهم از داخل مازاراتی تصویر نداشت تصویر 206 پخش کرد
***********************
کلِ عمرمون دپرسیم ولی تو اعلامیه مون می زنن شادروان!!!
*********************
با فیلتر شدن ویچت، 35 میلیون جوان ایرانی به آغوش گرم خانواده های خود بازگشتند!
************************
هر وقت رابطمون با آمریکا خوب شد می خوام یه دیزی فروشی بزنم اسمشو بذارم واشینگتن دی زی!
***********************
الان بچه هفت ساله تخت دو نفره داره
لامصب زمان ما می ذاشتن ما رو روی پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون می دادن تا پلاسمای خونمون جدا می شد، بیهوش می شدیم!
**************************************
دختر زیبایی را دیدم که تن فروشی می کرد و خیلی ها بی تابانه توی صف در
انتظار بودند و من هم بی اختیار رفتم تو صف و جلو که رسیدم دیدم تنش، تن
ماهی جنوبه و سه تا خریدم!
*****************************
اگه همین الانم زلزله بیاد، من با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم 1 ماه زیر آوار زنده بمونم!
*************************
یکی از نمونه های بارز تهاجم فرهنگی اینه که سالهاست در تولید گوجه فرنگی خودکفا شدیم اما هنوز اسمش به گوجه ملی تغییر نیافته!
****************************
دوستان واقعی پشت سر هم غیبت نمیکنن
بلکه باهم پشت سر دیگران غیبت میکنند
*****************************************************
آشپزی سخته
ولی میتونین با خلاقیت های کوچیک این کار رو برای خودتون به لذت تبدیل کنین
مثلا من ﺩﯾﺮﻭﺯ ماست و خیار رو بدون خیار درست کردم خیلی هم خوب شد
**********************************************************
خانم جوانی که در کودکستان با بچه های 4 ساله کار می کرد می خواست چکمه های یه بچه ای رو پاش کنه ولی چکمه ها به پای بچه نمی رفت! بعد از کلی فشارو خم و راست شدن، بچه رو بغل می کنه و می ذاره روی میز، بعد روی زمین و بالاخره باهزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه می کنه و یه نفس راحت می کشه که…
هنوز آخیش گفتنش تموم نشده که بچه میگه: این چکمه ها لنگه به لنگه است!
خانم ناچار با هزار زور و اینور و اونور شدن و در حالی که مواظب هست که بچه نیافته هرچه می تونه می کشه تابالاخره چکمه های تنگ رو یکی یکی از پای بچه درمیاره و باز با همان زحمت زیاد چکمه ها رو این بار دقیق درست پای بچه می کنه که لنگه به لنگه نباشه و…
در این لحظه بچه میگه: این چکمه ها مال من نیست!
خانم جوان با یه بازدم طولانی و سر تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبان گیرش شده، با خستگی تمام نگاهی به بچه می اندازه و میگه: آخه چی بهت بگم؟
دوباره با زحمت بیشتر این چکمه های بسیار تنگ رو درمیاره، وقتی کار تمام می شه به بچه میگه: خب، حالا چکمه های تو کدومه؟
بچه میگه: همین ها! این ها چکمه های برادرمه ولی مامانم گفته اشکالی نداره می تونم پام کنم!
مربی سعی می کنه خونسردی خودش رو حفظ کنه و دوباره این چکمه هایی رو که به پای بچه نمی رفت به پای اون بکنه…
بعد از اتمام کار یک آه طولانى می کشه و میگه: خب، حالا دستکش هات کجا هستند؟ توی جیبت که نیستن…
بچه میگه: توی چکمه هام بودن دیگه!
***************************************************************
از بعضیا میپرسی اسم بچه تونو چی گذاشتید؟
یه چیزی میگن که مجبور میشی بعدش بپرسی به سلامتی حالا دختره یا پسر؟!
********************************************************************
آقا یه چیزی کشف کردم، دقت کنین:
عصر حجر، عصر اطلاعات، عصر ارتباطات، عصر فن آوری، عصر دیجیتال و…
همه اینا ثابت میکنن که پیشرفت بشر همیشه در عصر صورت گرفته و از صبح زود بیدار شدن آدم به جایی نمیرسه!
****************************************************************
یک شباهت اساسی بین مهندس های کامپیوتر و دکترهاست و اونم اینه که از هر چی سر در نمیارن میگن ویروسه!
**********************************************************************
از اقدامات مفید رضا شاه منقرض کردن سلسله قاجاریه بود!
اگه می موندن الان مرز ایران از میدون انقلاب تا پیکان شهر کرج بود!
**************************************************************
خدایا باور کن ما اصلا قصد شکستن رکورد حضرت ایوب رو نداریم !
**************************************************************
زندگی خانم ها سه مرحله دارد. کودکی، جوانی، چقدر خوب موندی!
*********************************************************************
ما بدبختی رو بوسیدیم گذاشتیم کنار …
حالا بدبختی دیگه ول کن نیست ، هی میره و میاد میگه : یه بوس بده !
*********************************
به میمنت و مبارکی بیستویکمین شبکه تلویزیونی دیجیتال با نام «نسیم» در راه است. مسئولان فرمودهاند حروف واژه «نسیم» به ترتیب از «نشاط»،«سرگرمی»،«یاد و خاطره» و «مسابقه» گرفته شده است.همچنین از مردم خواسته شدهاست که فیلمهای خود را از جشنها و عروسیهای خویش(!)به این شبکه ارسال کنند تا به نام خودشان پخش شود!بنده نیز در راستای «هر ایرانی، یک شبکه» پیشنهاد راهاندازی شبکههای ذیل را دارم:
شبکه «چشم تر»:
به فیلمهای ارسالی بینندگان اختصاص خواهد داشت که از مجالس ختم خودشان گرفتهاند.
«چشم تر» از واژههای: «چهلم،«شب هفت»، «مزار»،«ترحیم» و «روحش شاد!» گرفته شدهاست!
شبکه «بیستانه»:
این شبکه گلچینی از برنامههای«بیست» شبکه دیگر -بهویژه پیامهای بازرگانی(!)آنها- خواهد بود.
شبکه «دمق»:
فعالیت این شبکه ورزشی با ساعات پخش محدود، به زمانهایی اختصاص دارد که تیمهای ملی ما در مسابقات آسیایی و جهانی، مسابقات مهم دارند.این شبکه آنگونه که از حروف نامش پیداست، وظیفه دارد در این ساعات، مسابقات «دوی صحرانوردی»، «ماشینسواری» و «قایقرانی» پخش کند!
شبکه«تت»:
برگرفته از دو واژه «تماس» و «تلفن»است.در این شبکه، بهطور شبانهروزی گزیدهای از بهترین تماسهای تلفنی بینندگان برنامههای گوناگون از سالهای دور تا سالهای نزدیک پخش خواهد شد.(با تصاویر پسزمینه طبیعت بکر و زیبای ایران)
شبکه«آپارات»:
واژه «آپارات» بر گرفته از: «آگهی»،«پیام بازرگانی» «آگهی»، «رپرتاژ آگهی» ، «آگهی»و«تبلیغات» است.این شبکه 24 ساعته با تبلیغات جذاب، جذبکننده بینندگان و مشتریان گرامی خواهد بود.
شبکه «تیک»:
برگرفته از واژههای «تکرار»، «یاد و خاطره» و «کرارا»(!) است.این شبکه با پخش مجدد سریالهایی که ماه پیش پخش شدهاند، یاد و خاطره آنها را در دل بینندگان زنده خواهد کرد!
شبکه«ترافیک»:
در این شبکه که با همکاری راهنمایی و رانندگی راهاندازی خواهد شد، 24 ساعته گزیدهای از جذابترین فیلمهای دوربینهای کنترلکننده ترافیک، برای بینندگان پخش خواهد شد.
شبکه «آش»:
یه سوال فنی دارم : اینایی که موهاشونو دم اسبی میبندن ، کله شون کجای اسب حساب میشه!?
*********************
از مربی بدنسازی پرسیدم : با کدوم دستگاه بیشتر کار کنم تا دخترها عاشقم بشن !؟
مربی گفت : با دستگاه خودپرداز بیرون سالن !
********************
اخبار میگه: از هر 5 ایرانی یک نفر از اسهال رنج می بره. این یعنی اون 4 تای دیگه از اسهال لذت می برن؟
************************
قدیما به کسی که به پات می نشست می گفتن: وفادار، الان می گن: سیریش.
**********************
به دوستم میگم : فهمیدی مریم جدا شد !؟
میگه : از شوهرش دیگه !؟
من هم گفتم : پـَه نَ پـَه چسبیده بود کف ماهیتابه با کفگیر زدم جدا شد !
***************
پسرک نگاهم کرد و گفت : آقا چسب زخم دارم ارزون میدم
گفتم : زخمهایم عمیقتر از این حرفاست ، تمام چسب زخمهایت را هم بخرم نه زخم من خوب می شود نه درد های تو .....
پسرک گفت : برو بابا خب عین بچه ادم بگو پول ندارم !
**********************
آیا میدانید با همین کارتهای عضوشتابی که در دست دارید میتوانید بجای دریافت وجه نقد از این دستگاه و اون دستگاه درز های لپ تابتان را تمیز کنید !؟
نه خداییش میدونستید !؟
***********************
دیدی درد نداشت ؟
جمله نوستالژیک پدر و مادرها بعد از آمپول زدن به بچه هاشون درحالی که بچه داره خون گریه میکنه …
*************************
می دونین چطوری میشه خانمها رو توی سنین مختلف با توپها مقایسه کرد؟
یه خانم توی سن ۱۸ سالگی مثل توپ فوتباله... ۲۲ نفر دنبالش هستن
توی سن ۲۸ سالگی مثل توپ هاکیه... ۱۰ نفر دنبالش هستن
توی سن ۳۸ سالگی مثل توپ گلفه... ۱ نفر دنبالشه
توی سن ۴۸ سالگی مثل توپ پینگ پنگه... ۲ نفر هی از خودشون دورش می کنن و به طرف مقابل پاسش میدن
توی سن ۵۸ سالگی مثل توپ جنگیه... کسی جرات نمی کنه از ۱۰ متریش رد بشه
************************پیرمردی گفت : پیری پنج عیب داره ! اولیش فراموشیه بقیه اش هم یادم رفته !
*****************************************************************************
از برادران یوسف پرسیدند : وقتی او را در چاه انداختید چه گفت !؟
برادران گفتند : گفت شلپ !
*****************************************************************************
پنج آدمخوار در یک شرکت استخدام شدند.
هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت گفت: شما همه جزو تیم ماهستید. شما اینجا حقوق خوبی میگیرید و میتوانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکرکارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید"
آدمخوارها قول دادند که باکارکنان شرکت کاری نداشته باشند.
چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنهاسر زد و گفت: می دانم که شماخیلی سخت کار میکنید. من از همه شماراضی هستم. امّا یکی از نظافتچیهای ما ناپدید شده است. کسی از شمامیداند که چه اتفاقی برای اوافتاده است؟"
آدمخوارها اظهار بی اطلاعی کردند..
بعد از اینکه رئیس شرکت رفت، رهبرآدمخوارها از بقیه پرسید:
" کدوم یک از شما نادونا اون نظافت چی رو خورده ؟ "
یکی از آدمخوارها با اکراه دستش را بالا آورد. رهبر آدمخوارها گفت:
"ای احمق ! طی این چهار هفته ما مسئولان و مدیران پروژه ها را خوردیم و هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون آقا را خوردی و رئیس متوجه شد!از این به بعد لطفاً افرادی را که کار میکنند نخورید"!!!
************
پسر : بابا به جن اعتقاد داری ؟
پدر : نه !
پسر : ولی خدمتکار گفت خونه جن داره !
پدر : وسایلتو جمع کن بریم !
پسر : چرا !؟
پدر : ما خدمتکار نداریم !
*******************
اینکه بد نیست گاهى وقتا یه وزیر عوض میشه
خب بشه اما چرا این همه دیر عوض میشه
شیر بشکه سالمه بشکه خودش نشتى داره
به جاى بشکه چرا واشر شیر عوض میشه
امتحان کن، سر رات یه سیر پنیر خوب بخر
نون خالى حتى طعمش با پنیر عوض میشه
وقتى کار خراب میشه گاهى سیاست اینه که
زندگى یه جورى جاش با مرگ و میر عوض میشه
وقتى هم قراره هرگز چیزى تغییر نکنه
نشونهش اینه که روزى دو وزیر عوض میشه
جاده آسفالته ولى ملات اون مزخرفه
مشکلو وقتى مىگى بشکه قیر عوض میشه
از پایین وقتى مىرى بالا خوبه عوض نشى
از بالا هر کسى که مىافته زیر عوض میشه
آخه توى دهن شیر چطورى مىخواد بره
آدمى که عقیدهش تو صف شیر عوض میشه
اینکه باز کى جاش میاد تو میکده، بىخبرم
اما اینجا هر کى حافظ!میشه پیر عوض میشه
دارى راهتو مىرى مقصدتم مشخصه
با یه باد مختصر گاهى مسیر عوض میشه
جوونا عوض بشن اقتضاى سن شونه
آخه آدم چى بگه وقتى یه پیر عوض میشه
روز مىشینه رو حصیر وقتى مریداش پیش شن
شب یه چیز از پر قو جاش با حصیر عوض میشه
یه نبات بر مىداره فوت مىکنه به من مىده
مىگه حالت خرابه اینو بگیر عوض میشه
به همین سادگى باور مىکنى هر چى مىگه
هر چى اون بخواد توى این هیر و ویر عوض میشه
تو همین شعر منم اون اگه تصمیم بگیره
به همون سادگى جاى ویر و هیر عوض میشه
یه سرى به کارخونهش بزن تو هم عوض مىشى
مزه اون همه کالباس با یه سیر عوض میشه
عوضى نشى! عوض شدن که خیلى هم خوبه
شاعرى نباش که با سکه و لیر عوض میشه
********************
درس نخوانید. هیچکس از درس خواندن به جایی نرسیده به جز علی دایی
از کودکی معاملات زمین و مسکن را جدی بگیرید، همه که قرار نیست از دزدی به جایی برسند
یک پدر پولدار برای خود دست و پا کنید. از همان روز اول در بیمارستان با تطمیع پرستار و یک جابجا کردن ساده ی دستبندهایتان یک عمر آسوده باشید، بگذارید برای یک بار هم که شده یک بچه مایه دار دنبال معنویت بدود
اگر پدرِ پولدار نشد لااقل یک زن یا شوهر مایه دار برای خود دست و پا کنید. یادتان باشد فیلم های هندی و آبگوشتی را برای شما ساخته اند و هنوز که هنوز است فلاسفه بر سر مفهوم عشق و زیبایی با هم دست به یقه اند اما بر سر مفهوم پول کسی شک ندارد
حتی اگر خال زشتی هم روی صورتتان دارید با «محمد رضا شریفی نیا» طرح دوستی بریزید. هر ماه، پنج فیلم از شما اکران می شود و یک شبه از الافِ محله «قازقُل آباد» تبدیل به سوپراستار دست نیافتنی می شوید
اگر حتی توی بیابان های جاده ی قم یا در اعماق کویر نمک یک تکه زمین دارید دیگر لازم نیست کاری بکنید ، ثروت و موفقیت در چنگال شماست
لازم نیست پدربزرگ خیلی پولداری برای خود تهیه کنید. کافیست فقط یک خانه ی کلنگی حوالی شاسکول آباد داشته باشد، بسِ تان است. اول پدربزرگ مهربان را به خانه ی آخرت راهنمایی کنید. سپس خانه را بکوبید و با چند فرغون بتُن، پی ریزی کنید و چند تا ستون لاغرتر از گردن مرتاض های هندو را هم عَلَم کنید و تیغه بزنید و آن را متری (قیمت پایه) یک میلیون و سیصد معامله کنید. همیشه به خاطر داشته باشید در زلزله خشک و تر با هم می سوزند و هرچه بسازید« کُن فیَکون » خواهد شد پس خرج بیخود نکنید
تولیدی «خنزر پنزر» بزنید. مثلا زیر کفش بسازید نه خود کفش. کفش را چینی ها می سازند
در یک شرکت دولتی استخدام شوید. از هرکس به دستتان رسید پله ای بسازید و پله پله بالا، بالاتر و به ملاقات خدا بروید به آنجا که رسیدید یادتان نرود روی ماه خدا را ببوسید. در ضمن به یاد داشته باشید کسی که نخواهد بالا برود غیرمستقیم قبول کرده نردبان این و آن باشد
در مسابقات فوتبال سالنی جام رمضان شرکت کنید و هرچیز و هرکس را که دیدید «دریبل» بزنید. توجه داشته باشید که برای کار تیمی به کسی پول نمی دهند. برای مطالعه بیشتر در این خصوص فیلمهای علی کریمی را ببینید
اگر هیچ هوش و استعدادی ندارید لااقل کُشتی بگیرید. برای فتیله پیچ کردن یا اجرای «سَگَک دوبل» که نباید استعداد خدادادی داشت، «خر زور بودن» کفایت می کند. یکی دو سال کشتی بگیرید بعد کاندیدای شورای شهر بشوید
مغازه ی فروش کارت تبریک های ژیگولی و عروسک پشمالو بزنید. از فروش قبل از روز «وَلِنتاین» به نان و نوایی می رسید
آرم طرح ترافیک دولتی جعل کنید و دانه ای پانصد تومان آزاد بفروشید. وقتی هم گند قضیه درآمد راست راست برای خودتان در اداره راه بروید و به چشم همکارانتان زُل بزنید، آنقدر زل بزنید که آنها به خودشان شک کرده و در پایان وقت اداری خود را به اولین پاسگاه کلانتری معرفی نمایند
**************
رتبه کنکور دختر یکی از فامیل ها رو واسش اس ام اس کردن
اومده میگه : نمیدونم کی واسم شارژ ایرانسل فرستاده !!
***********
از اونجاییکه کلاغا خبر آوردن بسیاری از خوانندگان وبلاگ از جمله خانم آنا و نازی خانم و آقا امید و ..... 206 سوار هستند شعری براشون یافتم که حرف دلشونه !
رستم پی تو به راه رفته/ خانها همه اشتباه رفته
بیژن! عقبت به چاه رفته/ با تو گاگارین به ماه رفته
رویای تو در دل پریشم /محبوب دلم دویست و شیشم
آکنده ز منطق ارسطو/ تودوزی تو پر پرستو
ای ظاهر تو چراغ جادو/ چون که دمِ در بده، بیا تو
امروز که بنده در آفیشم/ محبوب دلم دویست و شیشم
ای رفته به قلهی دماوند!/ ای بر تو نگاه کوه الوند!
ای داده ژکوند بر تو لبخند!/ من میخرمت فقط بگو چند؟
ای وای که با تو من چی میشم/ محبوب دلم دویست و شیشم
ای ناز چراغ و پاک شیشه!/ از دوری تو دلم پریشه
بهتر ز تو در جهان نمیشه/ ای عمر گارانتیات همیشه!
یک عمر تو بستهای به ریشم/ محبوب دلم دویست و شیشم
ای کشتهی تو خود اوناسیس!/ از هجر تو دیدهها همه خیس
گر قافیه شد غلط بگو «هیس»/ چون نمرهی تو دهد دلم بیس
من تا به ابد تو را سریشم/ محبوب دلم دویست و شیشم
ای جان پسر! شنو تو این را/ این در فن خودرو آخرین را
تیک آف مزن تو این چنین را/ ویراژ مده تو نازنین را
از کار تو سخت دل پریشم/ محبوب دلم دویست و شیشم
قربان قد و قر و غمیشت/ جانم به فدای قوم و خویشت
مُردم ز نگاه پر ز نیشت/ هر روز من آمدم به پیشت
امروز خودت بیا به پیشم/ محبوب دلم دویست و شیشم
تا آخر عمر یار من باش/ هر روز فقط کنار من باش
براقی روی تار من باش/ خواهی تو بیا سوار من باش
با دست خودت بزن پولیشم / محبوب دلم دویست و شیشم
ای شاخه نبات شعر حافظ!/ سربی و بژ و سیاه و قرمز!
در قلب تمام خلق نافذ! / در آخر کار در پرانتز!
با تو؛ نه به فکر جان خویشم/ (محبوب دلم دویست و شیشم...)
****************
قلب پسرها همانند پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود !
قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود هواپیمای بعدی دارد !
**************
دنبال دوا این در و آن در شدهام
آواره و بینوا و منتر شدهام
از بس که قدم خمید و رویم شد سرخ
این بنده خودم هلالاحمر شدهام!
*************
بچه بودیم هر کی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم و میگفتیم : آینه ! آینه !
حالا کافیه به بچه های امروزی فحش بدی ! یه چیزی در جواب بهت میگن که باید معنیش رو از بابات بپرسی !
**************
باغ وحشی در اروپا : لطفا به حیوانات غذا ندهید
باغ وحشی در آفریقا: لطفا غذای حیوانات را نخورید
باغ وحشی در چین : لطفا حیوانات را نخورید !
*************
زن به محض ورود شوهرش به طرف او رفت و گفت : عزیزم نمیدونی واسه جشن تولدت چی خریدم !
مرد تشکر کرد و گفت : حالا بگو ببینم چی خریدی ؟
زن گفت : صبر کن برم بپوشم و بیام !
*****************
بعضیا هستن میخوان باعث تنوع شن ولی زیاد وارد نیستن باعث تهوع میشن !
******************
ظهر به بابام میگم : اگه یه روز یکی بزنه منو بکشه رضایت میدی یا تقاضای قصاص میکنی ؟
یه خورده فک کرد گفت : تو ماه حرام یا معمولی ؟
***************************
ما از همان کودکی بازیچه دست نویسندگان شدیم ! وگرنه کدام روباه اسکلی “پنیر” می خورد !؟
***********************
دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟پسر: آره عزیز دلم . . .دختر: منتظرم میمونی ؟پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم . .دختر: خیلی دوستت دارم . .... پسر: عاشقتم عزیزم . ...
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد ..پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی . .دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت؟پرستار : در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟دختر: بی درنگ یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟!!چرا به من کسی چیزی نگفته بود .. بی امان گریه میکرد .
پرستار: شوخی کردم بابا!! رفته دستشویی الان میاد
***********************
یکی دکتر میشه..
یکی مهندس میشه..
.
.
.
.
منم درس عبرت شدم برا بقیه!!!
***********************
مردان متاهل بیشتر از مردان مجرد عمر می کنند
در عوض مردان متاهل بیشتر آرزوی مرگ می کنند!
***********************
دو تا دختر داشتند با هم صبحت می کردند. دختر اولی: تو چرا اینقدر به نامزدت علاقه نشون میدی؟ دختر دومی: میدونی، آخه اون پولداره، … مهربونه، … پولداره، … جوونه، … پولداره، … قد بلنده، … پولداره
***********************
متاسفانه اغلب احترامایی که واسه آدما قائلم ، از جنس احترامیه که موقع رانندگی واسه یه نیسان آبی قائلم !
***********************
مادره به بچش میگه : می دونم موهای خواهرت رو کشیدی شیطونه گولت زد.
بچه : آره ، ولی لگدی که تو دلش زدم ابتکار خودم بود
***********************
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﻡ ﺑﺨﺖ ﺑﻪ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻴﺸوند :
ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻭﻝ
ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻭﻡ
ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﻴﭻ ﻓﺮقی ﺑﺎ یکدیگر ندارند ! فقط ﭼﻮﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩﺷﻮﻥ خیلی ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻮﺩ و ﺗﻮ ﻳﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﺎ ﻧﻤﻴﺸﺪﻥ مجبور شدیم ﺑﻪ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﻘﺴﯿﻤﺸﻮﻥ کنیم !
***********************
اولی : چرا باسنت ایقدر بزرگه !؟
دومی : بچه که بودم مادرم به جای اینکه پودر بچه بهم بزنه پکینگ پودر میزد !
***********************
مادره خطاب به پسرش : نیوتن رو میشناسی ؟
پسره : نه ! کی هست ؟
مادره : اگه به درسات بیشتر توجه میکردی الان میشناختیش !
پسره : خیلی خب مادر ، شما پارمیدا رو میشناسی ؟
مادر : نه ! کی هست ؟
پسره : اگه به شوهرت بیشتر توجه میکردی الان میشناختیش !
***********************
در روز معمولی :
اولی : به اذان چه قدر مونده ؟
دومی :من چه بدونم !
در ماه رمضان :
اولی : به اذان چی قدر مونده ؟
دومی : 1 ساعت و 56 دقیقه و 34 ثانیه و 6 صدم ثانیه !
***********************
یارو تو باغ احساساتی میشه و دست نامزدش و میگیره میگه : عزیزم به نظرت اگه این درخت کاج زبون داشت الان به ما چی میگفت !؟
نامزدش میگه : اگه زبون داشت میگفت احمق ! من درخت زردآلوام نه کاج !
***********************
به یکی میگن : برو عقب ماشین ببین چراغ های راهنما کار میکنه یا نه !
حیف نون میره عقب ماشین و میگه : کار میکنه ! کار نمیکنه ! کار میکنه ! کار نمیکنه !
***********************
تو سیرک یه تمساح میارن ، تمساحه دهنشو باز میکنه و یه نفر میاد سرشو میکنه تو دهن تمساحه ! بعد از 10 دقیقه سرشو از دهن تمساحه بیرون میاره و میگه : کی میتونه اینکارو بکنه !؟
یکی با صدای بلند میگه : من میتونم ! ولی فکر نکنم دهنم اونقدر باز شه !
***********************
طرف تازه فوقِ دیپلمش رو تو رشته پرورش تخم حیوانات اهلی از دانشکده غیرانتفاعی و غیر حضوری علمی کاربردی تو قریه ی مسلم آباد از توابع یاقوت شهر سفلی مَمَسنی به زور سه ترم مشروطی و دو جلسه تشکیل شورا و نامه از امام جماعت مسجدشون گرفته اونوقت برگشته میگه : از این مملکت باید رفت ، اینجا دیگه جای من نیست !
***********************
شباهت زندگی من و انیشتین در اینه که هر دو بچگی هامون خنگ بودیم ولی خب از وسط های بیوگرافیمون به بعد یه کم متفاوت می شه
***********************
در راستای مبارزه با اسامی غربی و جایگزین کردن اسامی فارسی به جای آنها، پیشنهاد میکنیم کلمات زیر به جای اسامی خارجی جایگزین شود.
بانک: پول گیر!
تلویزیون: حالگیر!
تلفن: دیر گیر!
پست: سرعت گیر!
رادیو: وقتگیر!
دکتر: جانگیر!
اتوبوس: نفس گیر!