شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎
۹۵/۰۴/۰۳

من رئیسم !

من رییسم

من رئیس بانک هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا سیستمی طراحی کنم که تو برای ده میلیون وام صد بار بیایی و بروی.

من رئیس بیمه هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا صدها داروی ضروری و گران قیمت را از فهرست بیمه حذف کنم.

من رئیس امور بازنشستگان هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا چند میلیون پاداش بازنشستگان را صدها روز به تأخیر بیندازم.

من رئیس امور استخدامی هستم.

من رئیس امور استخدامی هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا با ترفندهای مختلف مانع استخدام جوانان متخصص بشوم.

من رئیس بیمه کارگران هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا حق بیمه میلیون‌ها کارگر را در بازی‌های اداری گم‌وگور کنم.

من رئیس خودرو‌سازی‌ هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا خودروی 6میلیونی را به قیمت 30 میلیون به میلیون‌ها نفر قالب کنم. 

من رئیس رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها و تبلیغات هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا ده‌ها میلیون نفر را قانع کنم که می‌شود با حقوق یک میلیونی هم زندگی کرد.

 من رئیس اقتصاد هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا برنامه‌هایی طراحی کنم که چند میلیون نفر همیشه هشت‌شان گروی نه‌شان باشد.

من رئیس مسکن‌سازی‌ انبوه هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا بدترین ساختمان را در بدترین منطقه با کمترین امکانات به بالاترین قیمت به صد‌ها هزار نفر قالب کنم.

من رئیس امور اداری هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا ترفندهایی بسازم که صدها هزار نفر برای ساده‌ترین کار اداری میلیون‌ها برگ کپی و مدرک بیاورند و صدها ساعت در راهروهای ادارات سرگردان بشوند.

من رئیس محیط‌زیست و مراتع ملی هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا کوه‌ها و جنگل‌ها و مراتع به شهرک و کارخانه و ویلا بدل بشوند.

من رئیس بیمارستان هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا برای پرستاری از بیمار به جای استخدام پرستار متخصص، همراهان بیمار را وادار به‌کار کنم
.
من رئیس کنکور بازی و آزمون‌سازی‌ هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا میلیون‌ها جوان را سرگرم تست و رتبه و کارنامه کنم و گردش مالی نجومی تجارت کنکور را رونق ببخشم.

من رئیس ورزش هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا میلیاردهاتومان بودجه دولتی ورزش به جیب دلال‌ها و کارچاق‌کن‌ها برود.

من رئیس داروی مملکت هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم، تا داروخانه دار به تو بگوید دارو نداریم و برو از دلال دارو بخر.

من رئیس دانشگاه‌های مملکت هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا دانشجو و استاد، مقاله و پایان‌نامه خرید و فروش کنند.

من رئیس جراحی هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا فرمی را طراحی کنم که تو هنگام جراحی عزیزانت تعهد بدهی که اگر زیر عمل بلایی سر بیمارت آمد اعتراض نکنی که هیچ! تشکر هم بکنی.

من رئیس قانون کار و بیمه هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا با ظرافت تمام، سیستمی را طراحی کنم که تو و فرزندانت سال‌ها کار کنید و قراردادی و موقت باشید و حق بیمه و بازنشستگی نداشته باشید.

من رئیس مادرزاد هستم. حقوق صد میلیونی می‌گیرم تا بگویم که برای ادای تکلیف و شوق خدمت به ارزش‌های انقلاب، رئیس شده‌ام و فرزندان من و تمام بستگان سببی و نسبی من هم برای ادای تکلیف (حتی پیش از رسیدن به سن تکلیف) رئیس خواهند بود. فرزندان مردم هم فعلا بیکار بچرخند و صبر کنند تا از این شرایط خطیر و برهه حساس بگذریم، بعد بیایند در آزمون‌های استخدامی ثبت نام کنند ببینیم تقدیرشان چیست؟


عزت زیاد



فیشِ من با فیشِ تو مثل هم است!!؟
صفرهایش اندکی بیش و کم است

با کدامین دین و شرع کردند حساب!
این چه خطی از خطوط عالم است

صفرهای تو به هر بانک و دکان
حاصلش می خوردن از جامِ جَم است

صفرهای من به هر جا و مکان
حاصلش یک زلزله همچون بم است

تو به پشت میزی و پاهای تو
روی میز، در حالتی مثل لَم است

من به پای تخته و ماژیک و گچ
لم نداده، پشت و زانویم خم است

زیر پرداختِ حقوق فیش تو
فضل و بخشش مثل دریا و یَم است

نیم نگاهی گر به فیش من کنی
قسمت پرداختی اش خشک و نم است

با کسوراتِ کم و وام کلان و اختلاس
در دلت عمرا اگر قدری غم است

بی خیال و بهتراست ساکت شوم
چون که می دانم صدای من بم است.



۹۵/۰۴/۰۳
حمید خان راضی !

نظرات  (۵)

با تأسف.. خشت اول گر نهد معمار کج...تا ثریا میرود دیوار کج
حمید خان کجایی کلا رها کردی وبلاگو؟
پاسخ:
نه
هستیم در خدمت دوستان
خب هستی اینقد اتفاقات تو منطقه رخ داده چرا واکنش نشون نمیدی تو که یه روز واسه اتوبوس تبریک روز معلم هم وقت میذاشتی الان داستانهای نماینده و فرماندار و معاونش و سیل ها و ... به نظرت نیاز به متن نداره؟؟؟
پاسخ:
چرا داره - اما عملا میبینم که این انتقاد ها و مطالب هیچ فایده ای نداشته - یعنی اونی که مسئوله هم مثل فرد عادی میخونه و میخنده و میره
در ثانی من یک مطلب در انتقاد از مسئولی می نویسم اما هزار تا رسانه بخاطر نفع مادیشون دنبال ایشون راه میفتن و به به چه چه میکنن.
متاسفانه فرهنگ ریا و چاپلوسی بقدری نهادینه شده که بعید میدونم بشه ازش اومد بیرون
اونهایی هم که الان کانال راه انداختن تا مثلا انتقاد کنن صرفا دنبال نفع خودشونن و هدف فقط و فقط رای آوردن تو دوره بعدی انتخاباته ولا غیر

اما به هر حال اینا باعث نمیشه که بی تفاوت باشیم .
میخوام یه کانال تلگرام راه بندازم و دوباره شروع کنم انشاء الله
سلام معلومه0 خسته شدین...خسته نباشید واقعا
سلام من نبودم چندددددد وقتتتت /شمام مث اینکه نبودید!کانال ندارید یا گروه؟همه سرشون تو تلگرام گرم شده وبلاگ از یاد رفته
پاسخ:
سلام
کانال هم داریم
با ایمیل در ارتباط باشید تا آی دی گروه رو بفرستم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">