سلام
شما این مرد رو میشناسین؟
این مرد رو همه ماها روزی چند بار می بینیم ولی خیلی ها مون بی تفاوت از کنارش رد میشیم . شاید هم بسته به موقعیت مکانی و زمانی ، نیم نگاهی از روی ترحم یا تنفر بهش میندازیم . کمی فکر کنید؟
یادتون نیومد ؟ چند تا راهنمایی میکنم:
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان همسایه روبرویی شما باشد که فقط بخاطر اینکه جلوی درب منزل شما "سایه" بیشتری دارد ، ماشینش را جلوی درب پارکینگ منزل شما پارک میکند .
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان مغازه دار خیابان مسیر هر روز شما باشد که نصف وسایل مغازه اش را در پیاده رو چیده و شما مجبورید برای عبور ، از خیر پیاده رو بگذرید و به خیابان بروید.
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان کارمندی باشد که در محل کار با وجود دیدن صف طولانی ارباب رجوع ، صبحانه خوردنش را یکساعت طول میدهد.
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان فروشنده ی دوره گردی است که ساعت 3 بعد از ظهر با گوشخراشترین صدای ممکن ، استراحت را از چشمان نوزاد بیمار شما که بزور خوابانده ایدش ، می گیرد.
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان همسایه واحد روبرویی شماست که ساعت 2 نصف شب از مهمانی برمیگردد و سر و صدایش در راه پله ، زلزله را تداعی میکند .
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان راننده آژانسی باشد که زمانی که جلوی ماشین شما در حرکت است، راه نمی رود و زمانی که پشت سر شما باشد بی جهت بوق می زند.
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان پسر علاف همسایه باشد که با موتورسیکلت برای هر راننده خانم جوانی که از خیابان بگذرد ، مزاحمت ایجاد میکند.
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان کارمندی باشد که کار 10 دقیقه ای شما را دو هفته سر می گرداند تا راضی شوید رشوه بدهید.
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان مدیر به ظاهر موجهی باشد که مردم پشت در اتاقش ساعتها به انتظار تمام شدن جلسه های دروغین می مانند.
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان مغازه داری باشد که عصر ها جلوی مغازه اش می نشیند و مسیر عبور زنان عابر را با نگاه ناپاکش ، شخم می زند.
این مرد نه چندان شریف شبستری ممکن است همان راننده تاکسی باشد. ممکن است همان صاحبخانه یا همان مستاجر بی رحم باشد . ممکن است ما در آن واحد چند تا از این مردان نه چندان شریف را یکجا ببینیم. مردانی که عدم رعایت خرده فرهنگهایشان باعث میشود که اعصاب و روان بقیه در طول روز آرام آرام به هم بریزد و وقتی به منزل برمیگردند بسان آتشفشان آماده انفجار ، با دیدن کوچکترین خطایی از طرف همسر و فرزندان ، تمام اعتراض خود را از بی فرهنگی این مردان نه چندان شریف ، بر سر اهالی خانه آوار کنند.
اصلا ، شاید این مرد نه چندان شریف اصلا مرد هم نباشد . شاید زن باشد . مثل همان زنی که تازه در شهر ساکن شده و بنا بر عادت دیرین ، هر روز صبح ، ته مانده سفره را از پنجره طبقه چهارم آپارتمان بر روی سر رهگذران میتکاند؟
شما هم از این مردان و زنان زیاد دیده اید . برای من و بقیه خوانندگان بنویسید از رفتارهای این مردان و زنان نه چندان شریف. شاید قدمی کوچک باشد برای بهبود رفتارهایمان. برای بهبود فرهنگمان و برای بهبود زندگیمان.
من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست تو هم ز روی کرامت چنان بخواه که دانی
یا علی