شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

۱۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهرستان شبستر» ثبت شده است

 امان از دست کسانی که به محض دیدن کلمه «تجاوز» مستقیم ذهنشان می رود به جاهایی که نباید برود. اتفاقا این بار کاملا اشتباه برداشت کرده اید. قرار نیست که همیشه تجاوز یک معنی «خاص» داشته باشد. این دفعه صحبت از نقض حریم معابر وخیابان هایی است که قاعدتا بعضی ازجاهای آن برای عبورعابران پیاده پیش بینی شده است. البته یاد آورمی شوم که تا لحظه تنظیم این بلاگ ، قانونی مبنی براینکه «پیاده روها هم جزو مغازه ها محسوب می شود» به تصویب نرسیده است.

سد معبر یعنی چه ؟ اصولا به هرعاملی که موجب کندی یا توقف عبور ومرور در سطح گذرگاه های عمومی اعم از خیابان، کوچه، پیاده رو و... بشود، می توان عنوان سدمعبرداد.




گزارش مشروح ! در ادامه مطلب ......



۱ نظر ۲۳ اسفند ۹۰ ، ۱۳:۱۳
حمید خان راضی !

سلام

اینقدر جوالدوز به بقیه زدیم ! امروز میخوام یه سوزن هم بخودمون بزنم

مدتهاست ذهنم مشغول این مسئله است که چرا به ما میگن مردم فرهنگدوست؟ اگه دقت کنیم در اکثر مواقع خودمون بخودمون میگیم فرهنگ دوست ! شاید هم این کلمه اینقدر جا افتاده و اینقدر گفتیم که خودمون هم باورمون شده -  تو لغتنامه ، کلمه فرهنگ به معنی علم, دانش, ادب, معرفت, تعلیم‌وتربیت آثارعلمی‌وادبی‌یک‌قوم‌یاملت اومده ولی به نظر شما آیا ما مردم با فرهنگی هستیم ؟
فرض میکنیم یکنفر از یک شهر دیگه بیاد به شهرستان ما - بدون اینکه هیچ سابقه ذهنی از این شهر داشته باشه و دائم هم تو گوشش کلمه مردم فرهنگدوست شبستر نخونده باشن . واقعا مناظری که تو شهرمون میبینه نشان فرهنگ ماست؟
کاری با شهردار و فرماندار و کی و کی و کی ندارم - با خود خودمون کار دارم - از امروز سعی میکنم ناهنجاریهای اجتماعی شهرمون رو در قالب عکس براتون بیارم و قضاوتش بعهده شما - و حرفم اینه که مجموعه فرهنگ رو ماها میسازیم - من و شما - نه کس دیگه - شاید قدم کوچیکی باشه در اصلاح رفتارهای اجتماعیمون و نزدیکتر شدن به فرهنگی که هممون فکر میکنیم خیلی داریم !

تشریف بیارید ادامه مطالب ......

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۵۳
حمید خان راضی !

سلام

مطمئنا شما هم هفته ای یکی دوبار وقت برای گشت و گذار دارید و بلا شک اولین جایی که به ذهن خطور میکند (قیه ارخی) یا همون قیاس آباد و یا اسم جدیدش پارک جنگلی میشو ! هست . من هم امروز یه سر رفتم ببینم گردشگاهی رو که با کودکی ما عجین بوده چجوری درستش کردن. خداییش هم خوب بود . ولی یادم افتاد یکی از اساتید عکاسی بمن گفته بود "عکاس باید یا چیزایی رو ببینه که بقیه نمیبینن یا چیزایی رو که همه میبینن طوری ببینه که بقیه نمیبینن!".

القصه داشتم دوربین رو اینطرف اونطرف میچرخوندم که یه سوژه توپ! نظرمو جلب کرد :

عکسشو گذاشتم تو ادامه مطلب ....

۰ نظر ۲۰ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۴۵
حمید خان راضی !

سلام

امروز شروع کردم از شهرداری بنویسم دیدم اولا گناه داره بذار یکروز راحت باشن و حالشو ببرن بعدشم که ایشون اصلا این مطالب رو نمیخونن که - همش درگیر پاسخ دهی به پیامهای بیشمار تقدیر و تشکر و تبریک هستن - پس تصمیم گرفتم به یکی دیگه گیر بدم - چیزی هم که فراوونه مورد برای گیر دادن هست


این داستان واقعی کسیه که وام گرفته! باورتون میشه؟ واااااااااااااااااااااااام!!!!!


البته شاید با خوندن عنوان مطلب داغ دل شما هم تازه شد و آه کشیدین - تو داستانهای قدیمی صمد بهرنگی برای یافتن قصر آقا دیوه باید چارق آهنی میپوشیدیم و عصای آهنی برمیداشتیم - هر موقع ته کفش سوراخ میشد و نوک عصا سابیده میشد میرسیدیم به قصر آقا غوله

حکایت وام مسکن گرفتن هم همینه - یکبار من رفتم اونجا وام بگیرم (کجا؟ الان میگم) الان هم از یاد آوریش بعضی وقتا شبها کابوس میبینم و از خواب میپرم - یعنی بلایی به سر آدم میاد که باید شهرداری رو مهر کنه و نماز بخونه - بماند که موقعی که من رفته بودم اونجا ، رئیسش میخواست کاندید بشه و تازه کلی آدم رو تحویل میگرفتن

اگه شما هم تا حالا وام نگرفتین و قصدشو دارین از من میشنوین به جوونیتون رحم کنین و بیخیالش شین و اگر گرفتین یا در خلال گرفتنش گیر کردین بیاین ادامه مطالب ....

۴ نظر ۱۷ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۴۲
حمید خان راضی !

سلام .....

این روزها همه ما شاهد تخلفات تبلیغات انتخاباتی بودیم . نصف شب ، صبح ، ظهر و ....  اس ام اس (ببخشید پیامک) تبلیغاتی که فلان شخص مناسبتی رو تبریک و تسلیت گفته بود برامون عادی شده بود و اکثرشونو بدون خوندن پاک میکردیم . حتی این روز پنجشنبه که آخرین زورشونو زدن و از نصفه شب که با پیام "یا علی مدد" یکی از کاندیداهای محترم بیدار شدم بفکرم رسید که آیا واقعا همه کاندیدا ها بعد از انتخابات هم اینقدر در قید اذکار و ادعیه های مختلف هستند ؟  کاندیدای عزیز فکر نمیکنید این آگهی تبلیغاتی شما زیر دست و پا بیفتد و رویش راه بروند و زبانم لال ممکن است یکی از اینها را باد شدید این روز ها به جایی ببرد که نباید برود ؟ چی؟ کدوم آگهی ؟ عرض میکنم . مشاهده بفرمائید :




چی شد؟ به مذاقتون خوش نیومد کاندیدای محترم؟ بهتر نبود بجای اذکار ایام هفته که مردم همه شون از حفظ دارن مختصری از ایده ها و نظرات سیاسی و کشوری خودتون مینوشتین که خدای نکرده اسماء الله زیر دست و پا نیفته ؟ یا فکر کردین برای یکسری هم سلاح تبلیغاتی خوبیه که شما اینقدر به مستحبات دین اهمیت میدین؟ مگه تا الان این ذکر ها رو تو آگهی تبلیغاتی دستمون نمیدادند ذکر نمیگفتیم ؟ میدونین احکام لمس اسم جلاله الله توسط غیر مطهر چیه اصلا؟

خوب - این یدونه از دستتون در رفته - بقیه اینا رو چی میکین؟ تشریف بیارین ادامه مطلب ....

۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۰ ، ۱۰:۲۹
حمید خان راضی !

سلام عزیزان

اون قدیما که ما جوون تر بودیم دهه فجر از 12 بهمن - روز ورود امام- شروع میشد و 22 بهمن - روز پیروزی انقلاب- تموم میشد. امروز صبح - 25  بهمن - که داشتم میرفتم بربری بخرم!!دیدم تو خیابونا هنوز پلاکاردهای دهه فجر دست نخورده سر جاشونن . باور ندارین؟



 

دهه فجر برای همه ما یاد آور خاطره های شیرینه ولی اگه مسئولین ادارات و نهادها این پلاکاردها رو بعد 22 بهمن جمع کنن و تو آرشیو ! پلاکاردها بذارن هم میشه سال بعد ازشون استفاده کرد و اموال بیت المال رو محافظت کرد و هم اینکه برخی از مالیات دهندگان خوش حساب! از این پارچه ها که اکثرا توسط باد کنده شده به عنوان ابزاری برای خانه تکانی شب عید استفاده نمیکنن !

و یاد آوری میکنم که ....

۰ نظر ۲۵ بهمن ۹۰ ، ۱۲:۵۵
حمید خان راضی !

دیروز تو اخبار بی بی سی ( ما که خودمون ماهواره نداریم خونه فامیلامون دیدم) مطلبی بصورت زیر نویس در مورد علی مطهری نوشته میشد که اولش فکر کردم اون علی مطهری معروفه . ولی دیدم صحبت در مورد محدودیتهای دسترسی به اینترنت و کمسیون مخابرات مجلس و این حرفاست فکر کردم که همین آقا امامعلی خودمونه ( ببخشید البته آقای نماینده . ما بچه که بودیم شما رو به اسم آقای امامعلی کوسه میشناختیم- بعد ها هی میگفتند نماینده شبستر علی مطهریه من میگفتم نمیشناسم و  عکستونو همین چند وقت پیش تو فیسبوک دیدم و یهو نعره زدم :

این که امامعلی خودمونه؟!!!!

مادرم گفت: یا علی ......

بعد ها فهمیدم که شما اسم و فامیلتونو یکجا از امامعلی کوسه به علی مطهری تغییر دادین

همینطور که دیروز داشتم همزمان با بی بی سی نیوز به شما می اندیشیدم به مطلب جالبی برخوردم در مورد عصر ارتباطات و چون شما هم با ارتباطات ! در ارتباطید گفتم این مطلب زیبا رو بنویسم که همشهریان عزیز هم منتفع بشند :

۰ نظر ۲۳ بهمن ۹۰ ، ۱۲:۴۸
حمید خان راضی !

سلام ....

فکر کنم تصویر رو ببینین تا آخر مطلب رو رفتین و نیازی به توضیح نداره - اولین اسمی که نام معلم در کشور ما به ذهن آدم میاره شهید مطهریه . همون شخصی که شما بهتر از من میشناسیدش و روز معلم با اسم اون بزرگوار پیوند خورده .

اینجا میدان معلم شبستره . یعنی یه خورده اونورتر از قبرستان قدیمی شهر ، تابلویی رو دوستان عزیز شهرداری زحمتشو کشیدن و نصب کردن که عکس روی اون رو هر چی به مغزم فشار میارم نمیشناسم البته واضح و مبرهن است که ایشون یکی از شخصیتهای احتمالا علمی ممالک خارجه هستن چون شکل و شمایلشون به ایرانی ها نمیخوره و منهم حوصله نداشتم دنبال اسمشون بگردم والا ایکی ثانیه ! پیدا میکردم .

حالا چه فرقی میکنه؟ لویی پاستور یا کخ یا فلمینگ و یا هر دانشمند دیگه ای . برای همه دانشمندان دنیا احترام قائلیم ولی برای گذاشتن اسم رو میدون ورودی شهر کسی اصلح تر از ایشون نبودن؟ حالا گیرم که خیابان مطهری قبلا داشتیم ، اینهمه معلم و استاد زحمتکش تو همین شبستر بودن ، اگه اسم یکی از اینا رو برای این میدون انتخاب میکردیم آسمون به زمین میومد؟ دانشمند از این خطه و این کشور کم داریم؟ نه ، جدی کم داریم که اسمای همشونو انتخاب کردیم و تموم شده و دست بدامن این آقا شدیم که شاید خیلی آدمهای کم سواد مثل من اسمشم نمیدونن؟

حتما نبوده دیگه و این یعنی قحط الرجال ! البته خانمهای محترم ایراد نگیرن ها - اینجا رجل به معنی مرد نیست به معنی یک شخصیت علمیه !





بازم میخواستم بنویسم - راستشو بخواین به این فکر میکردم با این همه مطلب نوشتنی چرا اکثر وبلاگها کپی - پیسته . من که یه دنیا مطلب دارم واسه نوشتن ولی .....

یک نکته از این معنی ................گفتیم و همین باشد



تقدیم به همه معلمهای خوبم تو همین شبستر که یه تار موشونو با تمام تارهای موی این آقاهه! عوض نمیکنم گمنامی و همت شما رو عشق است . گلی به گوشه جمال همتون

۰ نظر ۲۲ بهمن ۹۰ ، ۱۲:۴۰
حمید خان راضی !

سلام و بیست و دو بهمن همگی مبارک

همینطوری که ایستاده بودم و به تابلوی میدان معلم پست بعدی ! خیره شده بودم ، دیدم چند تا چراغ راهنمایی خوشگل تو ورودی همین میدون نصب شده - خدا رو شکر کردم و با خودم گفتم:

خدا گر ز حکمت ببندد دری ........... ز رحمت گشاید در دیگری

خدا عوضشون بده که با نصب این چراغا هم ترافیک اینجا رو روان سازی! کردن و هم کلی به کلاس شهر اضافه شده
من که تصدیق ندارم ولی از یه راننده محترم نیسان که اونجا گاو صندوق میفروخت ! پرسیدم و اون گفت چراغهای زرد چشمک زن در ورودی میادین برای عبور با احتیاط و قرمز چشمک زن برای توقف و بعد عبور با احتیاطه و سبز چشمک زن هم اصلا نداریم و رنگ دیگه ای هم که موجود نیست

بعد نگاهی به این چراغا کرد و یهو با صدای بلند قاه قاه خندید. گفت البته شاید این چراغا رو بمناسبت ایام جشن به رقص نوری چیزی وصل کردن چون گاهی یکی - گاهی دوتا و گاهی همه چراغا با هم چشمک میزدن تازه ایشون ادعا کرد که این چراغا بجای هشدار به راننده ها ممکنه حواسشونو پرت کنه و تو ذهنشون هی آیین نامه رو ورق بزنن تا معنیشو بفهمن . چه میدونم والا !

یکی دوتا عکسشو تو ادامه مطالب گذاشتم . ببینین و دعاشو بجون مسئولین محترم شبستر بکنین ...


۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۰ ، ۲۰:۳۷
حمید خان راضی !

بخدا تقصیر من نیست - امروز شال و کلاه کرده بودم برم از شهردار و شهرداری بابت اول شدنشون ! تشکر و تقدیر به عمل بیارم - یه کادوی درست و درمون هم گرفته بودم و رسیدم دم در شهرداری




جهت اطلاع عزیزانی که تازه اومدن عرض میکنم نمای فوق ، ساختمان شهرداری شبستره- بله - تا چشم حسود در بیاد - یه تابلوی LED خوشگل هم تازگیا زدن که آخر کلاسه و کلی اطلاعات مفید به آدم میده و باعث میشه که آدم احساس شهروند خوب بودن بکنه.



منتها اتفاقی افتاد که برق از کله اینجانب پرید . بفرمائید ادامه مطالب ....


۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۰ ، ۲۰:۳۴
حمید خان راضی !