شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روستاهای شبستر» ثبت شده است

سلام

راستش مدتهاست که این مطالب رو میخواستم بنویسم ولی فکر میکردم شاید باعث ناراحتی یه عده بشه ولی چند روز پیش مطلبی خوندم تحت عنوان "چرا ما مسلمانان پیشرفت نمیکنیم؟" . نویسنده مطلب بسیار ساده و روان در مورد علت عدم پیشرفت علمی و صنعتی اکثر قریب به اتفاق کشورهای مسلمان نوشته بود ، از اینکه معمولا ما دچار "خود بزرگ بینی" هستیم و حاضر نیستیم قبول کنیم که در مواردی ممکن است کسی از ما بالاتر باشد و ما به کمک و مشورت وی نیاز داشته باشیم و سود این مشورت به هر دو طرف می رسد . یعنی این یک رابطه ی برد - برد است و بازنده ای وجود ندارد.

از قدیم الایام هم دائما در گوش همدیگر خوانده ایم که ایرانی ها باهوشترین مردم دنیا هستند ! با عرض پوزش باید به اطلاعتون برسونم که چنین نیست و باهوشترین مردم روی زمین مردم کره جنوبی هستند! (البته با سند و مدرک) . اینکه ما سالها (بلکه قرنها) پیش ملکی و مملکتی داشتیم و بر چقدر از جهان حکمفرمایی میکردیم و اجداد ما چه و چه و چه بودند بجای خود. آنچه مهم است و سرنوشت ساز ، وضعیت کنونی ماست. بقول معروف  " داشتم داشتم شرط نیست ، دارم دارم شرطه"


و اما این مقدمه چه ارتباطی با تیتر داشت؟ عرض میکنم ...

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۲۲
حمید خان راضی !

سلام


یکی از خوانندگان عزیز وبلاگ،  ایمیلی برای من ارسال کردن و مشکلاتی رو در مورد دانشگاههای آزاد منطقه (بخصوص دانشگاه آزاد واحد خامنه) بیان کردن . ضمن تشکر از این خواننده ی عزیز ، چون این چندمین باری است که چنین مطالبی به من می رسد ، تصمیم گرفتم مطلب ایشون رو منتشر کنم تا شاید گرهی از کار این بندگان خدا هم باز بشه . متن ایمیل رو در ادامه مطلب میتونین بخونین.


انتشار این مطلب از طرف این وبلاگ به منزله ی تایید یا رد اون نیست و شخصا هیچکدوم از مطالب عنوان شده رو تایید یا تکذیب نمیکنم و حق مسئولین ذیربط برای توضیح در مورد این مطالب محفوظه (البته اگر حوصله شو داشته باشند ) و چنانچه توضیح یا پاسخی برای این مطلب رسید ، در ادامه همین مطلب آورده خواهد شد .

۷ نظر ۰۲ دی ۹۱ ، ۱۶:۴۹
حمید خان راضی !

سلام

گناه راست و دروغش به گردن اونایی که گفتن 

سایت مرکز پژوهش های مجلس ، گزارشی از عملکرد نمایندگان آذربایجان شرقی ارائه کرده که دیدنش خالی از لطف نیست . هر چند که من خودم از صحت و سقم موضوع اطلاع صد در صد ندارم .


ولی اگر راست باشه ........


آقای علیلو جدا خسته نباشید


حقا که خوب دارین ادای دین میکنین


تشریف بیارین ادامه مطالب


۰ نظر ۰۱ آبان ۹۱ ، ۱۱:۴۲
حمید خان راضی !

سلام


بمناسبت فرخنده ی انتشار دویستمین پست وبلاگ ، مدیر و شورای نویسندگان و هیات تحریریه و دبیرخانه وبلاگ و مدیر روابط عمومی و معاون روابط خصوصی ! و آبدارچی و کلی مدیر دیگه ( البته شما که غریبه نیستین ، همه اینها خودمم ! ولی خواستم پیش بقیه وبلاگها کم نیاریم ) تصمیم گرفتیم که مسابقه برگزار کنیم و خوانندگان وبلاگ هم شرکت کنند و حالشو ببرن.


مسابقه بصورت چند گزینه ای برگزار میشه و شرکت برای عموم آزاد است ( ایضا برای عموزاده ها) و بر خلاف بعضی ها ! ورودیه دوهزارتومنی هم نمیگیریم . تازه جایزه هم داره . جایزه ای معادل یکصد دلار آمریکای جنایتکار (البته معادل ریالیش و با قیمت سال 1356 !!!!!) .


همینجا هم از برندگان دعوت میکنم موقعی که برای گرفتن جایزه شون میان سیصد تومن هم پول خرد همراهشون باشه . چون من طبق قول مسئولین ، برای دریافت پول خرد رفتم بانک ، ولی گفتن چون برخی از هموطنان خلاق ، پول های خرد را آب کرده و قاشق چنگال درست میکنند ! پول خردی وجود نداشت و ما هم دست از پا دراز تر برگشتیم .


و اما سوالات مسابقه ( استفاده از چرتکه آزاد است )

۰ نظر ۱۲ مهر ۹۱ ، ۱۸:۱۴
حمید خان راضی !

سلام

از اونجایی که میدونم قول مسئولین ما قوله و همونطور که قول دادن تا اول آبان باید جاده صوفیان شبستر رو افتتاح کنن چند تا طرح منحصر بفرد برای بنر روز افتتاح که یکی از دوستان بسیار عزیزم برامون آماده کرده تو ادامه مطالب میذارم .


البته اشتباه نکنید ها .... منظورم این نیست که کار جاده تموم میشه .... فقط مراسم افتتاحش برگزار میشه که همینطوری دور هم باشیم و یه روبانی ببریم و چند تا نوشابه توسط مسئولین برای همدیگه باز بشه و داغ دل اونایی که عزیزانشونو تو این جاده از دست دادن تازه بشه .....



خدا وکیلی صد رحمت به یکی از محصولات قزوین !!!


۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۱۸
حمید خان راضی !

سلام


امروز هوس پیاده روی بخاطر مبارکمان زد و رفتم پارک .


برگشتنی هم خواستیم کلاس بذاریم  و از خط کشی عابر پیاده رد بشیم !


ولی صحنه جالبی دیدم که بلافاصله به هوش و فراست مسئولین زیبا سازی شهر فرهنگدوستمون ! صد باریکلا گفتم  .


از ایشان درخواست دارم که حتما به والده محترمه گوشزد بفرمایند که روزی 250 گرم اسفند برایشان دود کند . نه به جهت چشم زخم ها ..... به جهت اینکه شاید دود اسفند میکروبهای اطراف سلولهای خاکستری مغزشونو نابود  و یه کمی مغز رو از حالت آکبند خارج کنه


۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۴۸
حمید خان راضی !

سلام


مشکل امروز من فقط به دست اهالی محترم شنگل آباد قابل حله


داستان چیه ؟


۴ نظر ۲۰ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۴۵
حمید خان راضی !

سلام

همیشه تصورم این بود که بلاگر ها آدمهای خیلی با هوشی هستن ! دنبال یه بهونه بودم که ثابتش کنم و امروز این فرصت دست داد!


به نظر من بلاگر اجتماعی کارش دیدن چیزهاییه که بقیه مردم نمیبینن یا حداقل طوری دیدن چیزهایی که همه میبینن و خم به ابرو نمیارن 


روزی که از مراسم ختم خانواده فقید دوستم آقای احمدی برمیگشتم موقع ورود به روستای کوزه کنان با چیز عجیبی موجه شدم :


۱ نظر ۲۰ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۴۳
حمید خان راضی !

سلام


من هم مثل شما وقتی برای بار اول این خبر رو دیدم شوکه شدم !


ولی میتونین مستنداتش رو تو ادامه مطالب ببینین !

۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۳۶
حمید خان راضی !

سلام

امروز شروع کردم از شهرداری بنویسم دیدم اولا گناه داره بذار یکروز راحت باشن و حالشو ببرن بعدشم که ایشون اصلا این مطالب رو نمیخونن که - همش درگیر پاسخ دهی به پیامهای بیشمار تقدیر و تشکر و تبریک هستن - پس تصمیم گرفتم به یکی دیگه گیر بدم - چیزی هم که فراوونه مورد برای گیر دادن هست


این داستان واقعی کسیه که وام گرفته! باورتون میشه؟ واااااااااااااااااااااااام!!!!!


البته شاید با خوندن عنوان مطلب داغ دل شما هم تازه شد و آه کشیدین - تو داستانهای قدیمی صمد بهرنگی برای یافتن قصر آقا دیوه باید چارق آهنی میپوشیدیم و عصای آهنی برمیداشتیم - هر موقع ته کفش سوراخ میشد و نوک عصا سابیده میشد میرسیدیم به قصر آقا غوله

حکایت وام مسکن گرفتن هم همینه - یکبار من رفتم اونجا وام بگیرم (کجا؟ الان میگم) الان هم از یاد آوریش بعضی وقتا شبها کابوس میبینم و از خواب میپرم - یعنی بلایی به سر آدم میاد که باید شهرداری رو مهر کنه و نماز بخونه - بماند که موقعی که من رفته بودم اونجا ، رئیسش میخواست کاندید بشه و تازه کلی آدم رو تحویل میگرفتن

اگه شما هم تا حالا وام نگرفتین و قصدشو دارین از من میشنوین به جوونیتون رحم کنین و بیخیالش شین و اگر گرفتین یا در خلال گرفتنش گیر کردین بیاین ادامه مطالب ....

۴ نظر ۱۷ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۴۲
حمید خان راضی !