شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

سلام

باورش برای من سخت بود . میدونم برای شما هم سخته ولی واقعیت داره .

خبر اینه که بالاخره یک مدیر کشف شد که عذر خواهی بلده ! این نشون میده که بالاخره تو ایران به اون سطح از علم و آگاهی رسیدیم که بفهمیم - زبونم لال - ممکنه مدیری هم اشتباه بکنه. منظور از مدیری (یک مدیر ) هست ها . با مهران مدیری اشتباه نشه !

خیلی حرفها در این مورد دارم ولی چون زبونم از خوشحالی بند اومده ، بدون هیچگونه توضیحی ازتون دعوت میکنم تصویر ادامه مطلب رو ببینین

توجه مدیران ادارات خودمون رو به مقام و رتبه ی این مدیر هم خیلی جلب میکنم !

۷ نظر ۰۵ مهر ۹۲ ، ۱۱:۱۵
حمید خان راضی !

در حالی حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد که بر خلاف 7، 8 سال گذشته، حاشیه های جنجالی ایجاد نشد و مجموعه متن و حاشیه این سخنرانی، بیشتر در چارچوب منافع ملی کشور ظاهر شد.


برخلاف سخنرانی های رئیس جمهور سابق که در زمان سخنرانی وی، شمار زیادی از نمایندگان کشورها صندلی های خود را ترک می کردند، این بار به غیر از نماینده رژیم صهیونیستی کسی از سالن خارج نشد و علاوه بر حضور نماینده آمریکا، حضور نمایندگان کشورهای ایتالیا، فرانسه، آلمان، انگلیس و اغلب کشورهای غربی برای شنیدن اولین سخنرانی رییس دولت یازدهم کشورمان در این اجلاس نمایان بود.

ادامه ی مطالب یا همان ص 2!!!!!!

۱۰ نظر ۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۸:۰۹
حمید خان راضی !

سلام

آنهایی که حافظه ی خیلی قوی دارند یادشونه که در انتهای دولت قبل جاده ی حد فاصل شبستر تا صوفیان در عرض 10 روز "به اصطلاح" تمام شد و مسئولان با استفاده از روش "بوق و کرنا" آن را افتتاح کردند و کلی هم سر مردم منت گذاشتند که : آی رعیت ! دولت فخیمه از سر لطف و عنایت ، بار دیگر شما رعایا را مورد مرحمت ملوکانه قرار داد و جاده ای را که حتی پدر بزرگهای شما نیز تاریخ شروع آنرا به یاد ندارند 10 روزه تمام کرد!

اما................


۱۰ نظر ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۷:۵۹
حمید خان راضی !

سلام

در پست قبلی خاطره ای نقل شد از قبرستان !

طبع لطیف بعضی از دوستان آزرده شد ، ازشون عذر خواهی میکنم ولی چاره ای نیست ، حرفهایی که سالهای سال آزارمان میداد ، کارهایی که یک عمر دیدیم و فکر کردیم حرف زدن در موردش گناه است ، جهلی که در قرن بیست و یکم نیز دارد ما را قدم به قدم به عقب می راند ، مجبورمان میکند که گاهی حرفهایی بغیر از گل و بلبل و سوسن و سنبل بزنیم ....

اگر از همین الان خواننده ی وبلاگ شده اید لطفا پست قبلی را بخوانید چون حرفهایی که در این پست زده خواهد شد ادامه ی پست قبلی است.

صراحتا اعلام میکنم که قصد توهین به هیچ دین و مذهب و باور و اعتقادی را ندارم الا باور جهل و خرافاتی که سالهاست زنجیریست بر دستانمان.


۲ نظر ۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۹:۳۸
حمید خان راضی !

سلام

چند روز پیش تو یکی از شهرهای مرکزی کشورمون با یکی از دوستان کاری داشتم ، رفتم در شرکتشون و دیدم نیستن ! و بهش زنگ زدم . وقتی ایشون گوشی رو برداشت پس از سلام و احوالپرسی ازشون پرسیدم کجایی؟ جواب داد : قبرستان !


اولش فکر کردم فهمیده که بابت طلبم بهش زنگ زدم و از روی عصبانیت چنین جوابی داده ولی بلافاصله گفت : یکی از آشناهامون فوت کرده و اومدیم برای دفنش. و متعاقبا از بنده دعوت رسمی ! به عمل آورد که برم پیششون و هم ثواب تششیع جنازه رو ببرم و هم طلبم رو بگیرم.

القصه ، رفتیم قبرستان :

۵ نظر ۰۱ مهر ۹۲ ، ۱۸:۵۲
حمید خان راضی !

سلام

این روز ها در رسانه های ملی و غیر ملی ، سخن از حاشیه ها بسیار است . حاشیه های فوتبال،حاشیه های جلسه ی هیات دولت ، حاشیه های سفر فلان رئیس به فلان کشور.

راستش را بخواهید برای من هم حواشی جذاب تر از اصل قضیه بوده اند ، مثل برنامه نود که جذاب تر از مسابقه ی فوتبال است . بنابر این سعی کردم حاشیه ها را از دید آدمهای مختلف ببینم... مثل آنهایی که در "حاشیه" شهر های بزرگ زندگی میکنند....

اما اولین تعریف از حاشیه توسط یک کودک حاشیه نشین ، مرا از ادامه ی تحقیق منصرف کرد .....


۲۱ نظر ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۳۴
حمید خان راضی !

سلام

چیزهایی زیادی در این دنیا هست که ما دوست داریم صاحبش باشیم. داشتن تعدادی از آنها امکان پذیر است و برخی هم از آنها هم اختراع شده اند. اختراعات همیشه نیازمند ایده هستند. ایده هایی که فراتر از درک و تفکر همه انسان هاست. هیچکس داشتن WiFi را بر روی موبایلش پیش بینی نکرده بود درسته؟

اما اختراعاتی هستند که می توانند به طور کل زندگی تمام جهانیان را عوض کنند. در لیست ده تایی زیر مثال هایی زده ام که آرزو دارم قبل از مردنم اختراع شوند. اختراع بعضی از آنها امکان پذیر و برخی از آنها فقط یک رویا است.

 

۱۵ نظر ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۰۲
حمید خان راضی !

سلام

نوشته ی امروزم کمی متفاوت است . شاید تلخ باشد اما حرف دل است . هر وقت صحبت جنگ می شود ، عده ای کلمات را متفاوت تر از همه می شنوند . هفته ی دفاع مقدس ، برای بعضی ها هفته ی پر کاری است . باید مراسم برگزار کنند و نمایشگاه بزنند و بر در و دیوار پلاکارد و بنر بچسبانند و این هفته را گرامی بدارند !

بعضی ها هم باید از این هفته حداکثر استفاده را ببرند و سخنرانی ها بکنند و جلسه ها تشکیل بدهند و صد البته حق جلسه هم بگیرند ....

شاید برای مردم عادی هم جالب باشد، نمایشگاهی بر پا می شود و سرود حماسی پخش می شود و چند تا گونی روی هم چیده می شود و کارمندان محترم ادارات هم چند روز چفیه بر گردن می آویزند و عرق مبارک را با آن از سر و صورت می زدایند ... اما چفیه برای من و بعضی ها معنایش ورای عرق گیر است .....


توضیح دادنش کار مشکلی است . توضیح نارنجک ضامن کشیده را در دست نگه داشتن برای نسلی  که آیفون 5 در دست دارد آسان نیست . توضیح دادن صدای تیر مستقیم تانک برای نسلی که این صدا ها را در گیم های اینترنتی تجربه میکند و همیشه هم برنده می شود ساده نیست . توضیح دادن تکه تکه شدن همسنگر انسان در مقابل دیدگانش ، در قالب کلمات نمی گنجد.... اما ....

من می نویسم . بیاد همسنگرانم . به یاد هم درسهایم . به یاد آنانی که پرواز روحشان را به چشم دیدم . به یاد آنانی که آوردن استخوانهایشان نیز بعد از سی سال ، روح لطیف خیلی ها را آزرده میکند .

می نویسم و با افتخار می گویم : برادرانم ، شکستن قامت شما شاید باعث راستی گردن خیلی ها شده است.... اما کمر میهن از شکستن استخوان شماست که پا بر جاست .

شاید من و امثال من امروز در کنج عزلت ، آشیانه ی تنهایی را برگزیده ایم . اما غریو آخر شما در ذهن ما شروع عشق بود ... تا ابد یاد ما میزبان حضور مردانه شماست ... . می نویسم و تقدیم میکنم به روح آنانی که هنوز گرمی خونشان را بر دستانم کسی نتوانسته است سرد کند..

شاید به مذاق عده ای خوش نیاید و خاطر مبارک را مکدر کند . اما ....


۴ نظر ۲۹ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۱۴
حمید خان راضی !

حالا که روزهای پایانی تابستان را پشت‌ سر می‌گذاریم و به‌زودی سروکله‌ی پاییز پیدا می‌شود، می‌خواهم یک پیش‌بینی بکنم!

شما می‌دانید اعضای گشت‌ ارشاد در پاییز و زمستان کجا می‌روند و چه کاری انجام می‌دهند؟ چون می‌دانید در پاییز و زمستان کار گشت‌ ارشاد خیلی‌ خیلی کم‌تر است و به چکمه محدود می‌شود! پس دیگر نیازی به حضور مستمر در مکان‌هایی مثل خیابان، ساحل دریا، پاساژها، مراکز فرهنگی هنری و یا کنسرت‌ها نیست و مردم خودبه‌خود پوشش را رعایت می‌کنند تا سرما نخورند! اما تاریخ ثابت کرده است که نیروی انتظامی بعد از ارشاد مردم در تابستان و اصلاح نحوه‌ی پوشش، در پاییز و زمستان به اصلاح پشت‌بام‌ها روی می‌آورد و سعی می‌کند ارشاد را روی امواج دنبال کند و تا می‌تواند ماهواره‌ها را جمع ‌می‌کند. این کار بویژه در سال‌های اخیر که برخی شبکه‌های ماهواره‌یی برنامه‌هایی موزون برای شب چله تولید می‌کنند، بیش‌تر شده است.

شاید بخوهید بدانید چرا نیروی‌ انتظامی هر دو طرح را با هم اجرا نمی‌کند. آیا کمبود نیرو دارد؟ خیر نیروی‌ انتظامی چیزی که زیاد دارد، ماشاءالله نیروست، ولی ظرافتی در کار دوستان وجود دارد و آن این است که مردم یا باید در خیابان باشند و ارشاد شوند و یا در خانه باشند و ارشاد شوند. ولی اگر در هر دو مکان ارشاد بشوند، ممکن است سیخ و کباب با هم بسوزد. یعنی مردم یا باید از خیابان به خانه پناه ببرند و ماهواره ببینند و یا ماهواره نداشته باشند و بیایند توی خیابان بگردند! این‌طوری است که همیشه یک گزینه فعال است تا مردم بی‌حوصله نشوند، یعنی اگر در فصول سرد سال ماهواره نیست، بازار هست و در فصول گرم اگر گشت‌ ارشاد هست، ماهواره هم هست! حتا ممکن است امسال فیس‌بوک هم باشد و اگر فیس‌بوک باشد و کسی از خانه بیرون بیاید، باید دستگیر بشود اصلا! نمی‌شود که مسؤولین فیس‌بوک را آزاد کنند و باز مردم از خانه بیرون بیایند! یا این یا آن! مردم نباید همه چیز را با هم بخواهند که! مسؤولین به فکر سردی و گرمی مردم هستند و سال‌هاست راه اعتدال را برگزیده‌اند، خیلی زودتر از دکتر روحانی!


باقی بقایتان!


ادامه مطلب هم نداریم استثنائا!

۶ نظر ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۰۸
حمید خان راضی !

سلام

من دوباره اومدم ............

مطلب زیر از زبان آقایون هست و با اینکه خیلی از واقعیات ذهن آقایون رو بیان میکنه ولی بیشتر آمیخته به طنز هست .

امیدوارم که خانمها بخصوص اونهایی که دائما فکر میکنن حقوقشون پایمال شده و نسل سوخته ! هستند فوری جبهه نگیرن و این مطلب رو صرفا به دیده ی طنز بخونن.

هر چند که همیشه مقداری جدی تو شوخیا هست....

۱۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۵۰
حمید خان راضی !