411) یا ازدواج کنید یا گم شوید !!!
سلام
به مبارکی و میمنت امروز خبری خواندم در مورد ازدواج ! کمیسیون فرهنگی مجلس طرحی را ارایه داده است که بر اساس آن اولویت استخدام با مردان متاهل فرزند دار سپس متاهل بعد زنان متاهل فرزند دار و بعد زنان متاهل و در آخر از همه مجردان قرار دارند.
این خبر در ذهنهای صفر کیلومتر ! ایجاد شادی زائد الوصف میکند. و شاید بسیاری از افراد بر درایت و هوشمندی دوستان در کمسیون فرهنگی مجلس آفرین بگویند و دعایشان کنند که چقدر به فکر تحکیم بنیاد خانواده و افزایش انگیزه ازدواج هستند و کلی هم تقدیر و تشکر ازشان بشود و چه بسا که لوح تقدیر یا نشان درجه 1 افزایش زاد و ولد ! دریافت کنند! اما اگر از من میشنوید همانقدر که سیاستهای رئیس کل بانک مرکزی در کاهش نرخ ارز کاربرد داشت و همانقدر که مسکن مهر باعث پایین آمدن قیمت مسکن شد ، این طرح هم باعث افزایش ازدواج می شود.
زندگی مجردی ، علیرغم تمام سختیهایی که داشته ، یک حسن برای من دارد و آنهم اینست که باقتضای شرایط منزل مجردی ، خیلی وقتها مجبورم تن ماهی بخورم و همین امر ناخواسته باعث بالا رفتن فسفر مغز میشود و در مواجهه با چنین خبرهایی ، بجای کف و سوت بلبلی ! و ایضا تشویقهای جور واجور، اندکی می اندیشم! به اینکه :
این مسئله گرچه در نگاه اول جزو سیاستهای تحکیم خانواده و افزایش جمعیت به حساب می آید اما در باطن خود برنامه ای به شدت ضد خانواده است.
چرا ؟؟؟؟؟
قصد ندارم در این چند خط ، تاریخ عشق ورزی در خانواده ، قداست این مفهوم در کشور ما ، و نقش علاقه در تحکیم خانواده را کالبد شکافی کنم اما بر خوانندگان فهیم این وبلاگ که بعضا جرات ازدواج هم داشته اند ! پوشیده نیست که طرحهایی این چنین در بهترین حالت اگر بتواند موجب افزایش تعداد خانواده ها و فرزندان آنها شود در باطن خود مفاهیم ارزشمند خانواده نظیر وجود عشق و علاقه را زیر سئوال می برد.
این قوانین و قوانین مشابه رنگ و رو رفته بسیاری در کشور ما ، یک کپی برداری بسیار ناشیانه از قوانینی است که در بعضی از کشورهای اروپایی رواج دارد و عزیزان گاها در مسافرتهای فرهنگی ، چون غالبا چیزی به عنوان "ژرف نگری" و "آثار دراز مدت تصمیمات اشتباه" در مخیله شان نمی گنجد تصمیم به اجرای آن در داخل کشور می گیرند (مثل تغییر های نظام آموزشی به تعداد دو بار در سال!)
مثال بارزی که وجود دارد کشورهای اروپایی ، باسیاستهای افزایش جمعیت هستند در پاره ای از این کشورها زوج هایی که هیچ الزام مذهبی و قانونی به ثبت زندگی مشترک و حتی "افزایش جمعیت احتمالی!" ندارند به شرط ثبت ازدواج و تشکیل خانواده قانونی از مزایای قانونی بسیاری بهره مند می شوند این امکانات گرچه باعث افزایش تعداد ازدواجها در آن جوامع می شود اما اتفاقی که می افتد کم رنگ شدن نقش عشق و علایق زناشویی در قالب یک قرار داد اجتماعی است.
در حقیقت این قرار داد سود آور اجتماعی باعث شده است که خانواده هایی بدون عشق متقابل و تنها با مفهومی آماری در اروپا دست و پا شود که بازرسان اداره امور اجتماعی هر از چند گاهی برای اطمینان از زندگی مشترک باید در خانه آنان را بزنند و پرس و جو کنند.
عزیزان من ، علاوه بر مشکلات فکری و فرهنگی ، یکی از عمده ترین دلایل عدم ازدواج در کشور ما موانع اقتصادی است.به عبارت دیگر ، مشکلات اقتصادی عنان از عشق ورزی و زندگی عاشقانه بریده است، حتی سالها قبل هم سعدی علیه الرحمه با این مسئله درگیر بوده و گفته است که
چنان قحط سالی شد اندر دمشق ............ که یاران فراموش کردند عشق !
و اما تیتر موضوع چه ربطی به متن آن داشت؟ نکند ما هم شدیم مثل بعضی وبلاگها که تیتر خبرشان را که می خوانیم نزدیک است با کله برویم توی مانیتور ولی بعد از ورود می بینیم که بابا این خبر فقط در حدی به عنوانش ربط دارد که "یک چیزی" به شقیقه !
آمار تجرد و سن ازدواج بسیار بالا رفته است ( بدون اینکه خانمهای عزیز تذکر دهند ، چشم بسته قبول دارم که این آمار مربوط به پسران است و ما هیچ دختر سن بالای مجردی در کشور نداریم و دختران با مشکل "رد کردن خواستگار های بیشمار" مواجه هستند و به ازای هر دختر مجرد در کشور ما 38 پسر مجرد ! وجود دارد) ، اما نباید فراموش کرد که همین افراد مجرد هستند که در صورت داشتن شغل مناسب و در آمد کافی به فرد دیگری علاقه مند شده ( به قول امروزی ها لاو می ترکانند !) و ازدواج می کنند آن هم ازدواج واقعی و درست و حسابی (که لا اقل به 5 سال بکشد! ) نه بر اساس یک قرار داد منفعت بر اجتماعی.
این سیاست در صورت تصویب و عمومی شدن در جامعه ، ازدواج را به یک مکانیسم نفع بری اجتماعی تبدیل خواهد کرد که فرد برای رسیدن به شغل و پله های ترقی اجتماعی باید از آن بگذرد در حالی که در جامعه ما ازدواج موفق و با عشق خود باید یک هدف والا تلقی شود.
و اما ربط موضوع به تیتر ...
هستند روسای سازمانهای دولتی و نیمه دولتی که گویا با مجردان سرجنگ دارند و به محض ورود مدیریت به سازمانی برای کارمندان ضرب الاجل تعیین می کنند که یا ازدواج کنید یا اخراج ....حال در نظر بگیرید این ازدواج کارمند مربوطه در ضرب الاجل چگونه ازدواجی خواهد بود، هکذا که فرزند را هم به این شروط اضافه کنیم.
در شرایط اقتصادی امروز ما که حیات اقتصادی - اجتماعی جوانان بسیار بیش از دیگر گروههای اجتماعی تهدید می شود این چنین طرحهایی نه تنها در آینده جمعیت ما تاثیر گذار نخواهد بود بلکه در بلند مدت حیات معنوی خانواده ها و نظام ارزشهای حاکم بر آن را به شدت تهدید خواهد کرد. قبول ندارین؟
گاز بده، بردار پاتــو از رو کلاج
بزن بریم تو مبحث ازدواج!
بذار داداش! قصه رواز سر بگم
از پدر و مــادر دختــــــر بگم
وقتی یه خواستگار میاد خونه شون
گرم میشه یه بارکی چونه شـــــون
برای عقد و برا بعله برون
شرط و شروطه که می ریزن بیرون
قبل از اینا یه عالمه سین جینه
میگن که رسم خواستگاری اینه
میگن:دوماد چن تا سواری داره؟
بگین توی بازاره یا اداره؟
اگه اداره جاتیه ... زت زیاد!
جسارته! ما خوشمـون نمیاد!
اگه ایشون راستکی کارمندن
ببخشینا...جایی نگین ...میخندن
خواستگاری با شغل کارمندی؟
شتر رفته پی علاقه بندی!
اگه تو بازاره ..طلا فروشه
نیشم اگه داره واسه ما نوشه!
بسکه همه فیس و افاده دارن
اینجوری هی شرط و شروط میذارن
هر کی میره دنبال خواستگاری
با این شرط و شروط میشه فراری
در میره فوری با پدر مادرش
نیگا نمی کنه به پشت سرش
دیگه نمیخواد کارو دنبال کنه
میخواد بره مجردی حـــال کنه
آی باباجون! که چن تا دختر داری
باید از این بهونه دس برداری
اگه از این فیس و افـاده پر شی!
دختراتو می ندازی توی ترشی!
دوماد خوب تو این دور و زمونه
موهبتــه، خدا خودش میدونه
یادت رفته موقع ازدواجت
خواستگـاریت، دهــان هاج و واجت
یادت رفته موقع زن گرفتن
تموم دارایی تو صد تومن
گیر نده به جوونای محلّه!
همّت و غیرت اگه باشه، حلّه
خواستگاری که مومن و کاریه
وجودش از دوز و کلک عاریه -
اگه در ِ خونـــه تو زد، تتق تق
بگو: مبارکه، به امّید حق ...