شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

۱۳۳ مطلب با موضوع «انتقاد» ثبت شده است

سلام

این روز ها فکرم مشغول اینه که من که تو وبلاگم شعر عاشقانه که نمی ذارم ، تبلیغات هم که ندارم ، خبر افتتاح چند باره ی  آب انباری فلان روستا که اصلا رد کارم نیست ، عوض "وبلاگ خودم" هم که "سایتمان !" نمیگویم ، تشکیل کارگروه ها و شوراها و جلسه ها و همایش ها و یادواره ها و تودیع و معارفه ها و صبحانه و ناهار و شام های "کاری"! هم که اصلا بدرد من نمیخوره (حالا زیاد کاری ندارم که بغیر از برگزار کنندگانش ، به درد هیچکس نمی خوره!) ، آنارشیسم فردگرایانه در سایه اگزیستانسیالیسم برخاسته از راسیونالیسم انتزاعی هم که اصلا نمی‌دانم یعنی چه، انصافا اگر در مورد این سبد کالایی دولت نکاتی را ذکر نکنم مردم فکر می‌کنند من اصلا روشنفکر نیستم و این خیلی ضایع است که همه روشنفکر باشند و نویسنده مملکت نباشد. لذا امروز را اختصاص می‌دهم به قضیه سبد کالا.

سبد کالا


فیلم انتهای این مطلب را حتما ببینید... (16+)!!!

روز گذشته .....

۲۲ نظر ۱۵ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۳۵
حمید خان راضی !

بدون هیچ مقدمه ای به سراغ اصل مطلب می رویم. باید اعتراف کنیم که ما شکست خوردیم، در جنگ فرهنگی مغلوب شدیم و اگر اکنون به خود نیاییم حاصل این شکست روز به روز اثرات فاجعه بار خود را بیشتر نشان خواهد داد. قصد سیاه نمایی ندارم اما بیایید منصفانه به جامعه ی امروزمان نگاهی بکنیم: علیرغم سرد شدن هوا کماکان لباس های نازک و شال های کم عرض و ساپورت های چسبان جولان می کنند، در ورزشگاه هایمان داور و بازیکنان باید به فحش های ناموسی عادت کنند، دخترانمان در اینستاگرام و وی چت و فیس بوک عکس های شخصی خود را برای عموم منتشر می کنند و خلاصه هر روز افتخاری تازه به این لیست اضافه می شود!

کاش یک بار.....

۴ نظر ۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۰:۱۹
حمید خان راضی !

هفته گذشته، دو مرگ گزارش شده که احتمالا قصور بخشهایی از کشور، تا حدودی در آنها موثر بوده است. یکی فوت خانم ژیلا مهرجویی، خواهر کارگردان مشهور و دیگری فوت یک خانواده سه نفره در گرگاب شاهین شهر اصفهان.

داریوش مهرجویی در مراسم ترحیم خواهرش که با حضور انبوه خبرنگاران در خانه هنرمندان ایران برگزار شد، همه مسئولان کشور را خطاب قرار داد و از وضعیت آلودگی هوا شدیدا گلایه گرد و گفت: همه دارند می میرند... و اندکی بعد هم اعلام کرد که از بیمارستانی که خواهرش در آن بستری بود و همچنین پزشک معالجش در محاکم قضایی شکایت خواهد کرد.

اما ...

۶ نظر ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۹:۲۱
حمید خان راضی !

سرانجام گزارش تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی در مجلس شورای اسلامی قرائت شد. گزارشی که در مجلس هشتم به خاطر کارشکنی ها و تعابیر مختلف از برخی بندهای گزارش به صحن مجلس نیامد و در مجلس نهم علی رغم این که ۹۰ درصد اسناد آن گم شد! و نهایتا در زیر زمین تامین اجتماعی پیدا شد! بالاخره مجال یافت تا در مجلس قرائت شود.

در این گزارش .....

۱ نظر ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۵۹
حمید خان راضی !

گفت: فساد اقتصادی در جامعه ریشه دوانده است.

گفتم: به من چه !

گفت: سازمان تامین اجتماعی که با هدف خدمات رسانی به اقشار کم درآمد و بی بضاعت شکل گرفته ، امروز به بنگاهی اقتصادی تبدیل شده که بر اساس اسناد موجود، تنها مدیران ارشد این سازمان و در قالب پاداش های نجومی از آن منتفع می شوند و آنچه نصیب کارگران به عنوان تامین کنندگان اصلی سرمایه این مجموعه می شود بدهی و ورشکستگی است.

گفتم: به من چه !




گفت......

۰ نظر ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۵۶
حمید خان راضی !

سلام

مدیون منین اگه فکر کنین تصور برخی از شهروندان اینه که این همه به رخ کشیدنهای مقام اولی در سالهای ماضی توسط ادارات و تبریک گفتنشون به همدیگه ، کوچکترین ارتباطی به فرا رسیدن زمان تعویض برخی از مدیران و علاقه ی بیش از حد شون به میز و صندلیشون داره . اصلا ماها که همچین فکری نمیکنیم و چون عادت داریم مثبت اندیش باشیم ، همیشه تصورمون بر اینه که مدیران ادارات فقط از سر شوق خدمت به مردم همیشه در صحنه ، و بدون هیچگونه چشمداشت ، مثل شمع می سوزند و نور می افشانند ! (البته آخرین اخبار حاکیست که قراره برخی از این مدیران گاز سوز بشوند) و گاهگاهی هم برای اینکه تبریک دانی مردم خالی نباشه ، قهرمان شدنشون در سالهای قبل رو به خودشون و ما ملت شریف تبریک میگن و صد البته بنر هم میزنن ، والا امکان تعویض برخی از اینها کوچکترین ارتباطی به موضوع نداره و افرادی هم که گاهگاهی دور هم جمع میشن و دنبال راهکار برای ابقای فلان مدیر هستند کاملا بصورت خودجوش ! و فقط برای رضای خدا اقدام میکنند !

اما ....

۲۱ نظر ۳۰ آبان ۹۲ ، ۱۸:۰۹
حمید خان راضی !

سلام

چند روز پیش تو یکی از شهرهای مرکزی کشورمون با یکی از دوستان کاری داشتم ، رفتم در شرکتشون و دیدم نیستن ! و بهش زنگ زدم . وقتی ایشون گوشی رو برداشت پس از سلام و احوالپرسی ازشون پرسیدم کجایی؟ جواب داد : قبرستان !


اولش فکر کردم فهمیده که بابت طلبم بهش زنگ زدم و از روی عصبانیت چنین جوابی داده ولی بلافاصله گفت : یکی از آشناهامون فوت کرده و اومدیم برای دفنش. و متعاقبا از بنده دعوت رسمی ! به عمل آورد که برم پیششون و هم ثواب تششیع جنازه رو ببرم و هم طلبم رو بگیرم.

القصه ، رفتیم قبرستان :

۵ نظر ۰۱ مهر ۹۲ ، ۱۸:۵۲
حمید خان راضی !

حالا که روزهای پایانی تابستان را پشت‌ سر می‌گذاریم و به‌زودی سروکله‌ی پاییز پیدا می‌شود، می‌خواهم یک پیش‌بینی بکنم!

شما می‌دانید اعضای گشت‌ ارشاد در پاییز و زمستان کجا می‌روند و چه کاری انجام می‌دهند؟ چون می‌دانید در پاییز و زمستان کار گشت‌ ارشاد خیلی‌ خیلی کم‌تر است و به چکمه محدود می‌شود! پس دیگر نیازی به حضور مستمر در مکان‌هایی مثل خیابان، ساحل دریا، پاساژها، مراکز فرهنگی هنری و یا کنسرت‌ها نیست و مردم خودبه‌خود پوشش را رعایت می‌کنند تا سرما نخورند! اما تاریخ ثابت کرده است که نیروی انتظامی بعد از ارشاد مردم در تابستان و اصلاح نحوه‌ی پوشش، در پاییز و زمستان به اصلاح پشت‌بام‌ها روی می‌آورد و سعی می‌کند ارشاد را روی امواج دنبال کند و تا می‌تواند ماهواره‌ها را جمع ‌می‌کند. این کار بویژه در سال‌های اخیر که برخی شبکه‌های ماهواره‌یی برنامه‌هایی موزون برای شب چله تولید می‌کنند، بیش‌تر شده است.

شاید بخوهید بدانید چرا نیروی‌ انتظامی هر دو طرح را با هم اجرا نمی‌کند. آیا کمبود نیرو دارد؟ خیر نیروی‌ انتظامی چیزی که زیاد دارد، ماشاءالله نیروست، ولی ظرافتی در کار دوستان وجود دارد و آن این است که مردم یا باید در خیابان باشند و ارشاد شوند و یا در خانه باشند و ارشاد شوند. ولی اگر در هر دو مکان ارشاد بشوند، ممکن است سیخ و کباب با هم بسوزد. یعنی مردم یا باید از خیابان به خانه پناه ببرند و ماهواره ببینند و یا ماهواره نداشته باشند و بیایند توی خیابان بگردند! این‌طوری است که همیشه یک گزینه فعال است تا مردم بی‌حوصله نشوند، یعنی اگر در فصول سرد سال ماهواره نیست، بازار هست و در فصول گرم اگر گشت‌ ارشاد هست، ماهواره هم هست! حتا ممکن است امسال فیس‌بوک هم باشد و اگر فیس‌بوک باشد و کسی از خانه بیرون بیاید، باید دستگیر بشود اصلا! نمی‌شود که مسؤولین فیس‌بوک را آزاد کنند و باز مردم از خانه بیرون بیایند! یا این یا آن! مردم نباید همه چیز را با هم بخواهند که! مسؤولین به فکر سردی و گرمی مردم هستند و سال‌هاست راه اعتدال را برگزیده‌اند، خیلی زودتر از دکتر روحانی!


باقی بقایتان!


ادامه مطلب هم نداریم استثنائا!

۶ نظر ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۰۸
حمید خان راضی !

این روزها  یک سری از جرائم در عین جرم بودن واسه خودش گردنی کلفت کرده و قانون رو همچین دور میزنه که  دهنت از تعجب باز میمونه ...  چون عرف شده برای خودش ،  قانونی شده  اونم چه قانونی ... !!!


قانون بی قانونی! ......قانونی بنام رشـــــــــوه ...   رایج ترین فساد مالی!


چند وقت پیش واسه ی سرانجام یه کار اداری پامون باز شد به یکی از ادارات دولتی.
خب حق با ما بود و فقط باید روند اداری کار طی میشد که اونم کار  پیچ در پیچی نبود. حدودا سه ساعت دوندگی کردیم , ازین اتاق پاس میدادن به اون اتاق ,  ولی عجب پاسوری هستن این کارمندای محترم اداره جات ...  آخرش فکر میکنید چی شد؟


یه آقای خیلی به اصطلاح محترم  که مسئول انجام کار اداری ما بودند با کمال وقاحت گفتند واسه انجام کارتون یه شیرینی به ما بدید تا درست بشه...




اون لحظه قیافه ی ما دیدنی بود.. عین توپ فوتبال ترکیده وا رفتیم!!!


چند روز بعدش  پرونده ی ما توی یه قسمت گم شد. جالب اینجا بود اینجا هم از همون شیرینی های خوشمزه ی  خامه ای میخواستن تا پرونده ی گمشده مارو که خودشون گم کردن پیداش کنن...


جل الخالق!  عجب دوره زمونه ای شده!


روند کار اینجوریه....  جرات داری نه بگو....  پشت گوشت رو دیدی  پرونده ات رو هم دیدی...

 

سرتون رو درد نیارم  یه هفته نشده  هنوز طعم تلخ شیرینی قبلی  تموم نشده بود که جلوی ماشین مارو  گرفتن  و  میخواستن ببرن پارکینگ  , از ما التماس از اونا شیرینی خواستن... باز خدا پدرش رو بیامرزه علنی شرینی نخواست اما یه بنده خدا نمیدونم کی بود (به گمونم همکار بودن)  گفت یه چی بزار کف دستش  حل میشه...


مامور طفلی جواب رد نداد از بس مهربون بود…


خلاصه بدجور خامه تو خامه شده بود و گفتیم ای بابا پس رشوه  قانون شده  ما بی خبریم؟؟؟


همین ها (بعلاوه 349 مورد مشابه !) باعث شد تا کمی تحقیق کنم و دائره المعارف رشوه رو گرد آوری و تدوین کنم ! در ادامه مطالب ملاحظه بفرمائید ...... کسی چه میدونه شاید هم بعضی جا ها جزوا ه اش کنند و تدریس بشه !

 

۱۴ نظر ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۲۴
حمید خان راضی !

سلام

چندی پیش دانش آموزی در جمعی تعریف همی می کرد که :

مدیرمون گفته به باباهاتون بگین .... تومان به مدرسه کمک کنن. البته کمک کاملا اختیاریه ها. اما اگه کسی پول نیاره دو نمره از انضباطتون کم میکنم ! ( خدا وکیلی مفهوم اختیار رو باید اینجا یاد گرفت !)

البته هر سال مدیران ارشد آموزش و پرورش در مصاحبه های تمام قد تلویزیونی و رادیویی و بیسیمی ! عنوان میکنند که گرفتن پول توسط مدارس دولتی خلاف است و اصلا چنین چیزی وجود ندارد و هر کس اینکار را بکند پوستش را درسته میکنیم(به فتح کاف!) و متعاقبا پوستش را پر از کاه میکنیم (اینبار به ضم کاف!)


اما واقعیت این داستان را فقط بابا ننه هایی می دانند که فرزند به مسلخ - ببخشید به مدرسه دولتی - برده و ثبت نام کرده اند و خیلی اختیاری هم کمک کرده اند و می دانند که اگر جایی شکایت ببرند تا آن شکایت به نتیجه برسد احتمالا فرزند یاد شده دارای نتیجه شده است ! بقول استاد شهریار ...


ای به علت دندان نخفته تا به صبح ....... با من بگوی قصه که دندان کشیده ام !


این شعر رو که گفتم به فکرم رسید که مطلبی هم در مورد دندان و دهان (البته نه در مورد سرویس شدنش! بلکه در مورد بهداشتش!) بنویسم که دیدم اسب سخن راهوار شده و جاده کوتاه است و ترمز این اسب سخن هم ABS نیست و مکن است کار دستمان بدهد. بنابر این سخن را با حرف شادروان "ابوالقاسم حالت" به پایان بردیم که گفته بود :


۸ نظر ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۵۲
حمید خان راضی !