شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدیران ادارات» ثبت شده است

باب شده است که مدیران در کشور ما باید حقوق ماهیانه را بگیرند و پشت میزهایشان پا روی پا بیاندازند، جهت سوزاندن چربی اطراف شکم به دنبال تردمیل با اقساط مناسب بگردند ، فقط انتقاد کنند، گاهی هم بیانات شیوایی ایراد کنند ، فکر تازه نکنند، مردم را مشتی انسان های تامین بودجه ی اداره شان بدانند ، مشکل را حل ناشدنی دانسته و همه را گردن اینترنت و ماهواره و تحریم بیاندازند، جوانان خوش فکر را رها کرده و مدام داد بی پولی بزنند و بعد توقع داشته باشند همه چیز درست شود.

البته گاه هم ندای "وا اسلاما" سر دهند..!

۲ نظر ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۹:۱۱
حمید خان راضی !

گفت: فساد اقتصادی در جامعه ریشه دوانده است.

گفتم: به من چه !

گفت: سازمان تامین اجتماعی که با هدف خدمات رسانی به اقشار کم درآمد و بی بضاعت شکل گرفته ، امروز به بنگاهی اقتصادی تبدیل شده که بر اساس اسناد موجود، تنها مدیران ارشد این سازمان و در قالب پاداش های نجومی از آن منتفع می شوند و آنچه نصیب کارگران به عنوان تامین کنندگان اصلی سرمایه این مجموعه می شود بدهی و ورشکستگی است.

گفتم: به من چه !




گفت......

۰ نظر ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۵۶
حمید خان راضی !

سلام

مدیون منین اگه فکر کنین تصور برخی از شهروندان اینه که این همه به رخ کشیدنهای مقام اولی در سالهای ماضی توسط ادارات و تبریک گفتنشون به همدیگه ، کوچکترین ارتباطی به فرا رسیدن زمان تعویض برخی از مدیران و علاقه ی بیش از حد شون به میز و صندلیشون داره . اصلا ماها که همچین فکری نمیکنیم و چون عادت داریم مثبت اندیش باشیم ، همیشه تصورمون بر اینه که مدیران ادارات فقط از سر شوق خدمت به مردم همیشه در صحنه ، و بدون هیچگونه چشمداشت ، مثل شمع می سوزند و نور می افشانند ! (البته آخرین اخبار حاکیست که قراره برخی از این مدیران گاز سوز بشوند) و گاهگاهی هم برای اینکه تبریک دانی مردم خالی نباشه ، قهرمان شدنشون در سالهای قبل رو به خودشون و ما ملت شریف تبریک میگن و صد البته بنر هم میزنن ، والا امکان تعویض برخی از اینها کوچکترین ارتباطی به موضوع نداره و افرادی هم که گاهگاهی دور هم جمع میشن و دنبال راهکار برای ابقای فلان مدیر هستند کاملا بصورت خودجوش ! و فقط برای رضای خدا اقدام میکنند !

اما ....

۲۱ نظر ۳۰ آبان ۹۲ ، ۱۸:۰۹
حمید خان راضی !

سلام

فکر کنین صبح امروز کیفتون گم شده (یا دزدیدنش) ، از بخت بد این کیف حاوی گواهینامه ، شناسنامه ، کارت ملی ، کارتهای بانکی ، پاسپورت ، کارت پایان خدمت و کلی مدارک دیگه بوده. اولین کاری که میکنین اینه که مسیر های رفته رو برگردین و همه جا رو به دقت بگردین و از چند نفر بپرسین . در چنین مواردی در اکثر موارد ، وجه نقد کیف براتون به اندازه ی مدارکش مهم نیست. و من بارها به آگهی هایی برخوردم که از یابنده ی چنین کیفی خواسته شده که وجوه نقد را برای خودش بردارد ولی مدارک و اسناد را بفرستد . چرا؟

چون میدونیم که گم شدن چنین مدارکی یعنی مراجعه مجدد برای گرفتن المثنی ، و کسی که یکبار برای گرفتن چنین مدارکی به ادارات مراجعه کرده باشه میدونه که سر و کله زدن با ادارات یعنی عذاب . یعنی خود مرگ !


صرف نظر از هزینه هایی که برای این کار صرف خواهید کرد (اعم از هزینه های قانونی و یخورده قانونی !) ، ساعتها انتظار پشت درهای اتاق های کارمندانی که یا دارند صبحانه می خورند ، یا رفته اند مزار شهدا ( و جدیدا دیدار خانواده شهدا) ، یا در حال معارفه رئیس جدید یا احیانا تودیع رئیس قبلی هستند ، یا مرخصی ساعتی یا جلسه های بی سر و ته  و هزار و یک دردسر دیگر ، زمان با ارزش شما نیز تلف خواهد شد و همچنین امکان دارد که از مدارک قبلی شما سوء استفاده بشود . پس بهتر است تمام تلاشتان را برای یافتن مدارک قبلی بکنید . اما چه جوری ؟

۹ نظر ۱۶ مهر ۹۲ ، ۱۲:۱۸
حمید خان راضی !

سلام

باورش برای من سخت بود . میدونم برای شما هم سخته ولی واقعیت داره .

خبر اینه که بالاخره یک مدیر کشف شد که عذر خواهی بلده ! این نشون میده که بالاخره تو ایران به اون سطح از علم و آگاهی رسیدیم که بفهمیم - زبونم لال - ممکنه مدیری هم اشتباه بکنه. منظور از مدیری (یک مدیر ) هست ها . با مهران مدیری اشتباه نشه !

خیلی حرفها در این مورد دارم ولی چون زبونم از خوشحالی بند اومده ، بدون هیچگونه توضیحی ازتون دعوت میکنم تصویر ادامه مطلب رو ببینین

توجه مدیران ادارات خودمون رو به مقام و رتبه ی این مدیر هم خیلی جلب میکنم !

۷ نظر ۰۵ مهر ۹۲ ، ۱۱:۱۵
حمید خان راضی !

این روزها  یک سری از جرائم در عین جرم بودن واسه خودش گردنی کلفت کرده و قانون رو همچین دور میزنه که  دهنت از تعجب باز میمونه ...  چون عرف شده برای خودش ،  قانونی شده  اونم چه قانونی ... !!!


قانون بی قانونی! ......قانونی بنام رشـــــــــوه ...   رایج ترین فساد مالی!


چند وقت پیش واسه ی سرانجام یه کار اداری پامون باز شد به یکی از ادارات دولتی.
خب حق با ما بود و فقط باید روند اداری کار طی میشد که اونم کار  پیچ در پیچی نبود. حدودا سه ساعت دوندگی کردیم , ازین اتاق پاس میدادن به اون اتاق ,  ولی عجب پاسوری هستن این کارمندای محترم اداره جات ...  آخرش فکر میکنید چی شد؟


یه آقای خیلی به اصطلاح محترم  که مسئول انجام کار اداری ما بودند با کمال وقاحت گفتند واسه انجام کارتون یه شیرینی به ما بدید تا درست بشه...




اون لحظه قیافه ی ما دیدنی بود.. عین توپ فوتبال ترکیده وا رفتیم!!!


چند روز بعدش  پرونده ی ما توی یه قسمت گم شد. جالب اینجا بود اینجا هم از همون شیرینی های خوشمزه ی  خامه ای میخواستن تا پرونده ی گمشده مارو که خودشون گم کردن پیداش کنن...


جل الخالق!  عجب دوره زمونه ای شده!


روند کار اینجوریه....  جرات داری نه بگو....  پشت گوشت رو دیدی  پرونده ات رو هم دیدی...

 

سرتون رو درد نیارم  یه هفته نشده  هنوز طعم تلخ شیرینی قبلی  تموم نشده بود که جلوی ماشین مارو  گرفتن  و  میخواستن ببرن پارکینگ  , از ما التماس از اونا شیرینی خواستن... باز خدا پدرش رو بیامرزه علنی شرینی نخواست اما یه بنده خدا نمیدونم کی بود (به گمونم همکار بودن)  گفت یه چی بزار کف دستش  حل میشه...


مامور طفلی جواب رد نداد از بس مهربون بود…


خلاصه بدجور خامه تو خامه شده بود و گفتیم ای بابا پس رشوه  قانون شده  ما بی خبریم؟؟؟


همین ها (بعلاوه 349 مورد مشابه !) باعث شد تا کمی تحقیق کنم و دائره المعارف رشوه رو گرد آوری و تدوین کنم ! در ادامه مطالب ملاحظه بفرمائید ...... کسی چه میدونه شاید هم بعضی جا ها جزوا ه اش کنند و تدریس بشه !

 

۱۴ نظر ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۲۴
حمید خان راضی !

سلام

امروز صبح زودتر از بقیه ی روزها بیدار شده بودم. کار اداری داشتم و اگر کمی دیر تر می جنبیدم باز هم کارم به فردا می کشید. هر چند که زودتر بیدار شدن در روند کار اداری تاثیر ندارد . اگر بخواهد(بخواهند) که به فردا بکشد ، می کشد !


دستی به سر و رویم کشیدم تا ریش اصلاح نکرده و موهای نامرتب را بیشتر به هم بریزم . به گفته یکی از رفقا (که از آن اداره ای های با سابقه است) ، اینطوری بدبخت تر به نظر می رسم و ممکن است کارم سریع تر راه بیفتد. پیراهن یقه دیپلمات را نمیتوانستم بپوشم. چون هنوز بوی ادکلن میداد. پیراهن دیگری از داخل سبد لباس چرک ها یافته و بر تن کردم . چاره ای نبود .



تو این هوای گرم باید کت هم می پوشیدم ، چون ترکیب کت و تسبیح ، در خیلی از ادارات ، معجزه میکند ! روی کفشها را هم به نوبت با پشت ساق شلوار پای مخالف ! برق انداختم و از در زدم بیرون ......


۶۰ نظر ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۵
حمید خان راضی !

در کشور ما اصولا به خاطر شایسته سالاری 120درصدی و استفاده از ظرفیت ها در کنار هوش مدیریتی مسئولان، «اخبار» گاه بدون توضیح هم طنز است؛ چند نمونه از خبرگزاری های رسمی کشور را بخوانید و باقی را تصور کنید!


۳ نظر ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۰:۱۰
حمید خان راضی !

سلام

ساعت یکربع به 10 صبح روز جمعه که من داشتم پیغامهای بیشمار خوانندگان وبلاگ (چون هیچ پیغامی نرسیده بود نیازی به شمارش هم نبود که میشه همون بیشمار دیگه !) رو میخوندم زلزله اومد و یه تکونی داد و رفت.

زلزله اخیر هرچند خوشبختانه هیچ تلفاتی نداشت اما موجی از شادی و شعف برای مدیران اجرایی شهرستان به همراه آورد و من هم بنوبه خودم این موفقیت رو به این عزیزان  تبریک میگم و امیدوارم که این شیوه ی مدیریت و تفکرشون رو خدا ذخیره ی آخرت براشون قرار بدهد . انشاء الله


الان شما که این مطلب رو میخونین یکی از شرایط زیر رو دارین :

1 - تنها هستین و با خوندن ادامه مطالب حتما حرفای منو تایید میکنین.

2 - کارمند اداره ای هستین که یکی از همین مدیران پرتلاش! پیشتون ایستاده و شما هم تو بد و بیراه گفتن به نویسنده این مطالب ، مسابقه گذاشتین تا شاید رئیستون گوشه ی چشمی بندازه و یه پله دیگه بالاتر برین . من کمکتون میکنم . میتونین از کلماتی مثل قدر نشناس ! نمک نشناس ! نشر اکاذیب و تشویش اذهان و سیاه نمایی هم کمک بگیرین که خیلی موثره. هر چند که خودتون تو این کارا استاد هستین .


الغرض .....

۹ نظر ۰۸ تیر ۹۲ ، ۰۹:۲۱
حمید خان راضی !

سلام

روی سخنم با بعضی هاست ...  بعضی هایی که امروزه کم نیستند .... بعضی هایی که یادشان رفته وامدار چه مردمی هستند ... بعضی هایی که تشنه ی قدرت هستند و نه شیفته ی خدمت .... بعضی هایی که عشق مدیریت و تب ریاست بد جوری احاطه شان کرده .... بعضی هایی که مردم فقط برایشان بعضی وقتها مهم هستند ... بخوانند و خجالت بکشند  و ببینند که میزهای امروزشان را مدیون چه کسانی هستند ....


در ادامه مطالب نامه ای را ببینید که یک دختر یتیم در سال 62 برای رزمندگان نوشته بود .....


۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۱۵
حمید خان راضی !