شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فساد» ثبت شده است

سلام


آورده اند که در ازمنه ی بسیار قدیم ، خیاطی در شهر ری بود که مغازه اش سر راه آرامستان (قبرستان آن موقع) بود و با توجه به این که در ازمنه ی قدیم ، شهرداری ها ماشین نعش کش نداشتند و جنازه ها بصورت دستی حمل می شدند و طبعا از جلوی مغازه ی او رد می شدند .


از آنجائیکه بازار خیاط مزبور کساد بود و وقت بیکاری زیاد داشت ، تصمیم گرفت تعداد مردگان را بشمارد (همان کاری که آمار گیرهای ادارات امروز بصورت مکانیزه انجام میدهند و بابتش حقوق می گیرند و تقدیر می شوند!) . اما خیاط مذکور نتوانسته بود بورسیه بگیرد و درس بخواند ، بخاطر همین بی سواد بود.


تصمیم گرفت کوزه ای به دیوار آویزان کند و هر مرده ای که از جلوی مغازه وی تشییع می شود ، یک سنگریزه داخل آن بیاندازد . این موضوع کم کم برای همسایگان و دوستان وی هم مایه ی سرگرمی شد ، هر که از جلوی مغازه رد می شد و از خیاط می پرسید : امروز چه خبر؟ میگفت : امروز سه نفر در کوزه افتاده اند!


تا اینکه بدلیل آلودگی هوا بر اثر بنزین های پتروشیمی خود خیاط نیز مریض شد و دار فانی را وداع گفت . دوستی که مدتی از او خبر نداشت به مغازه او آمد و چون آنجا را بسته یافت ، از همسایگان پرسید : کسی از این آقای خیاط خبری دارد؟


همسایگان یکصدا گفتند : عاقبت خیاط هم در کوزه افتاد !


حکایت این آقای (م.ر) هم همین است ....

۱۴ نظر ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۹
حمید خان راضی !

سلام

برای چندمین بار ، بازهم آقای روحانی در تلویزیون ظاهر شدند ، برای چند هزارمین بار با چهره ای مظلوم و لحنی ملتمسانه از مردم خواهش کردند که از گرفتن یارانه نقدی انصراف دهند!


یارانه


عجب حکایتی شده است این هدفمندی یارانه ها، هنوز یادمان نرفته آن صحنه ای را که جناب آقای محمود خان احمدی نژاد با آن چهره منحصر به فرد و لبخند فاتحانه خود در برابر دوربین های تلویزیونی، روبه ملت شریف ایران نشستند و خبر از اجرای برنامه ای توسط دولت دهم را دادند که روسای دولت های پیش از او حتی جرات فکر کردن به آن را هم نداشتند.

۵ نظر ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۳۹
حمید خان راضی !

سلام

سازمان لیگ برتر بر اساس استخراج مبالغ قراردادهای بازیکنان لیگ برتری در لیگ سزدهم به این نتیجه رسیده است که نسبت قرارداد همه 416 بازیکن شاغل در 16 تیم لیگ برتری که حاصل جمع نفر به نفر بازیکنان و تقسیم آن بر تعداد است به عدد میانگین 298 میلیون تومان می رسد.

کاریکاتور فوتبال


بر اساس همین تحقیق....

۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۱۵
حمید خان راضی !

سلام

متنی را که در ادامه ی مطالب خواهید خواند بدون دخل و تصرف از سایت تابناک آورده شده . نگارنده هیچوقت و تحت هیچ شرایطی طرفدار هیچ تیم فوتبال یا فوتبالیستی نبوده ام و نخواهم بود . چون در باور من ، مشکل کشور ما کمبود تراکتور است نه تراختور .....

افتخار ملی ما شهدایی بودند که سرمایه ی جان را بر کف گرفتند ..... افتخار ما جوانانی هستند که اختراعاتشان را در دست گرفته اند تا بتوانند یکی دو میلیون تومان وام بگیرند و طرح هایشان را تکمیل کنند... اما مدیر مربوطه در حال تخمه شکستن و تماشای فوتبال است .....افتخار آفرین از دید من ، آنهایی بودند که شور جوانی را نه با عربده کشی و فحاشی ، بلکه با اهدای جانشان تخلیه می کردند ..

فوتبال کرمو

۳ نظر ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۱۴
حمید خان راضی !

گفت: فساد اقتصادی در جامعه ریشه دوانده است.

گفتم: به من چه !

گفت: سازمان تامین اجتماعی که با هدف خدمات رسانی به اقشار کم درآمد و بی بضاعت شکل گرفته ، امروز به بنگاهی اقتصادی تبدیل شده که بر اساس اسناد موجود، تنها مدیران ارشد این سازمان و در قالب پاداش های نجومی از آن منتفع می شوند و آنچه نصیب کارگران به عنوان تامین کنندگان اصلی سرمایه این مجموعه می شود بدهی و ورشکستگی است.

گفتم: به من چه !




گفت......

۰ نظر ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۵۶
حمید خان راضی !