شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

۲۳۲ مطلب با موضوع «امان از بیسوادی» ثبت شده است

دولت چه وعده‏ هایی داده است؟
محمود احمدی‏ نژاد در سال ۱۳۸۴ در شرایطی وارد رقابت‏های انتخاباتی شد که اشتغال‏زایی را یکی از برنامه‏ های اصلی دولتش در صورت پیروزی در انتخابات اعلام کرد. او طی ۷ سال گذشته دائما وعده کاهش بیکاری و رساندن آن را به صفر داده است. نخستین وعده احمدی ‏نژاد برای به صفر رسانده بیکاری در روز پنجشنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۸۵در جریان سفر استانی به آذربایجان شرقی داده شد و صراحتا گفت: ظرف دو سه سال مشکل بیکاری را از این کشور ریشه‏ کن می‌کنیم. وی روز سه شنبه ۲۰ تیرماه، در جمع مردم ملکان گفت: اولویت اصلی دولت، مبارزه همه‏ جانبه با معضل خانمان‌برانداز بیکاری و ایجاد اشتغال برای همه جوانان است و ننگ است که در هر شهر عده زیادی از جوانان از دستیابی به یک شغل محروم باشند. تا روزی که حتی یک جوان بیکار در کشور باشد، دولت دست از کار و تلاش برنخواهد داشت (منبع پایگاه اطلاع‏ رسانی ریاست جمهوری، سه شنبه، ۲۰ تیر ماه ۱۳۸۵).

البته از آن وعده ه‏ایی که رئیس جمهور داده تا کنون ۶ سال گذشته اما نه تنها بیکاری در کشور به صفر و حتی زیر ۱۰ درصد هم نرسیده که بیکاری با شدتی بیش از گذشته در حال مطرح شدن است. درخواست شغل تقریبا اصلی‏ ترین خواسته نمایندگان مجلس از دولت برای بیکاران حوزه انتخابیه خود است.
این در حالی است که رئیس جمهور به‏ همراه محمدرضا رحیمی، معاون اولش دائما بر موضوع به صفر رساندن بیکاری تاکید می‏ کنند. در این زمینه پایگاه اطلاع ‏رسانی مشرق به گرد‏آوری وعده ‏های رئیس جمهور و معاون اولش در برهه‏ های مختلف درباره به صفر رساندن بیکاری پرداخته که این وعده ‏ها به شرح زیر است:


۰ نظر ۰۵ مهر ۹۱ ، ۱۷:۵۸
حمید خان راضی !

سلام

آ یا می دانستید کلمه آکبند نه کلمه ای لاتین است و نه فارسی؟آیا می دانید این کلمه از طرف چه کسانی و چطور وارد فارسی شده ؟اگه دوست دارین بدونین من به شما می گم تا فکر نکنین منظورم مغز بعضی از مدیرانمونه


۰ نظر ۰۳ مهر ۹۱ ، ۱۷:۵۲
حمید خان راضی !

سلام


باور کنین موضوع امروز مختص شبستره و بس . داستان اون سوسکه رو که شنیدین که داشته از دیوار بالا میرفته و مامانش هی میگفته " الهی قربون اون دست و پای بلوریت برم !" ؟


یه جورایی حکایت خودمونه - همش میگیم فرهنگدوست و مهد ادب و از این دست حرفها و حاضر نیستیم کوچکترین انتقادی رو هم بپذیریم - اما واقعیته که فرهنگ رو مجموعه ای از باورها و رفتار های خرد (خورد )  تشکیل میدن که در ظاهر به نظر بی اهمیت میان.


نمونه هاش خیلی زیاده - اینکه ما در کنار سطل زباله ، آشغالامونو رو زمین خالی میکنیم ، اینکه فاضلاب آشپزخونه رو مستقیم کانال کشی کردیم تو جوی آب  و هزاران مورد ریز مثل این باعث میشه که ما برخلاف توهمات ذهنی خودمون ، بشیم بی فرهنگ !


از امروز شروع میکنم و این ناهنجاریهای رفتاری رو تو وبلاگ میذارم ، شاید هم فایده ای نداشته باشه اصلا . ولی حداقل باعث میشه گاهی به این فکر کنیم که ما با فرهنگیم واقعا ؟


امیدوارم که خوانندگان هم با ذکر مواردی از این دست کمک کنن


ادامه مطالب رو ببینید لطفا ....

۰ نظر ۰۲ مهر ۹۱ ، ۱۷:۵۰
حمید خان راضی !

بنام خدا

البته بر همگان واضح و مبرهن است که نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم. مثل آقا تقی.


۱ نظر ۰۱ مهر ۹۱ ، ۱۳:۲۲
حمید خان راضی !

سلام


حتما شما هم به این مورد برخوردین که وقتی با مدیر اداره ای کار دارین به شما گفتن که ایشون برای جلسه رفتن فرمانداری


همیشه ذهنم مشغول این مسئله بود که تو اینهمه جلسه که مدیران ادارات تو فرمانداری برگزار میکنن چه تصمیماتی گرفته میشه؟


خوشبختانه امروز این مسئله تا حدودی برام حل شد .  اگر برای شما مسئله نبوده که این پست رو بیخیال شین و در غیر اینصورت ادامه مطالب رو ببینین .....


۰ نظر ۰۱ مهر ۹۱ ، ۱۳:۲۰
حمید خان راضی !

سلام


امروز دیگه انتقاد بسه !


روز تقدیر از مدیران و برنامه ریزان فرهیخته ی کشورمونه


اولیش رو با تجلیل از سوپر قهرمان برنامه ریزی و مدیریت کشورمون به همراه آخرین طرحش برای پایین آوردن قیمت ارز مشاهده کنین و بعد تشریف بیارین ادامه مطالب.....



۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۱۳
حمید خان راضی !

سلام


اشتباه نکنید ، بحث این پست در مورد جاذبه های توریستی شبستر نیست ( شما بخوانید یک قبر و یک حمام خرابه) ! ، سخن از یک ضرب المثل معروف است . چی؟ یادتون نیومد؟


شنیدین که میگن طرف یه گوشش دره و گوش دیگه اش دروازه ؟


منم شنیدم !


خوب که چی ؟ چه ربطی داره؟ تشریف بیارین ادامه مطالب عرض میکنم ........


۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۱۰
حمید خان راضی !

سلام

باز هم بیخوابی دیشب کار دست ما داد

به نظر من مسئولین اگه میخوان از دست من راحت بشن باید یه فکری بکنن که من زود خوابم ببره چون اگه بیدار بمونم با توجه به حافظه ی فوق العاده ای ! که دارم ، میشینم همش حساب و کتاب میکنم و به نتیجه های عجیب و غریب میرسم و مجبورم بیام اینجا و به خدمات بی شائبه ی ! کارگزاران پاک ترین دولت روزگار از زمان پیدایش انسان ! ایراد بگیرم ......


۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۰۸
حمید خان راضی !

سلام

شاید شما هم در اداره امور شهری به مواردی برخوردین که به تقلید از شهرهای بزرگ و میلیونی انجام میشه در صورتیکه شاید خیلی ها اصلا دلیل اجرای اون رو نمیدونن ، نمونه فراوون هست ولی ذکر اونها حساسیت بر انگیزه و ممکنه حساسیت روانی ! جامعه رو به هم بریزه.


کارشناسان و محققین کفار ، در این مورد آزمایش جالبی انجام دادن که نظر شما رو به دیدن اون در ادامه مطالب جلب میکنم و خواهش میکنم بعد از دیدن تصاویر چند لحظه فکر کنین ببینین میتونین مورد مشابه تو زندگی روزمره ی خودمون پیدا کنین ؟

۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۰۴
حمید خان راضی !

سلام

شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه ! حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانه خودش که آن را هم دزد زده بود !!! به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری می دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی می دزدید... داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن را بالا بکشند؛ به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری میشد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده...!

اما ....

۱ نظر ۲۵ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۰۲
حمید خان راضی !