دولت چه وعده هایی داده است؟
محمود
احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ در شرایطی وارد رقابتهای انتخاباتی شد که
اشتغالزایی را یکی از برنامه های اصلی دولتش در صورت پیروزی در انتخابات
اعلام کرد. او طی ۷ سال گذشته دائما وعده کاهش بیکاری و رساندن آن را به
صفر داده است. نخستین وعده احمدی نژاد برای به صفر رسانده بیکاری در روز
پنجشنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۸۵در جریان سفر استانی به آذربایجان شرقی داده شد و
صراحتا گفت: ظرف دو سه سال مشکل بیکاری را از این کشور ریشه کن میکنیم.
وی روز سه شنبه ۲۰ تیرماه، در جمع مردم ملکان گفت: اولویت اصلی دولت،
مبارزه همه جانبه با معضل خانمانبرانداز بیکاری و ایجاد اشتغال برای همه
جوانان است و ننگ است که در هر شهر عده زیادی از جوانان از دستیابی به یک
شغل محروم باشند. تا روزی که حتی یک جوان بیکار در کشور باشد، دولت دست از
کار و تلاش برنخواهد داشت (منبع پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، سه
شنبه، ۲۰ تیر ماه ۱۳۸۵).
البته از آن وعده هایی که رئیس جمهور
داده تا کنون ۶ سال گذشته اما نه تنها بیکاری در کشور به صفر و حتی زیر ۱۰
درصد هم نرسیده که بیکاری با شدتی بیش از گذشته در حال مطرح شدن است.
درخواست شغل تقریبا اصلی ترین خواسته نمایندگان مجلس از دولت برای بیکاران
حوزه انتخابیه خود است.
این در حالی است که رئیس جمهور به همراه
محمدرضا رحیمی، معاون اولش دائما بر موضوع به صفر رساندن بیکاری تاکید می
کنند. در این زمینه پایگاه اطلاع رسانی مشرق به گردآوری وعده های رئیس
جمهور و معاون اولش در برهه های مختلف درباره به صفر رساندن بیکاری
پرداخته که این وعده ها به شرح زیر است:
لیست وعده های مبارزه با بیکاری
احمدینژاد: قطعا نرخ بیکاری ما به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و زیر ۵ درصد خواهد آمد که یک نرم طبیعی است (چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۸).
رحیمی: به زودی با اشتغالزایی مناسب در تمام استانها معضل بیکاری نیز ریشهکن شود (شنبه ۱ آبان ۱۳۸۹).
احمدینژاد:
پیشبینی شده که سرمایهگذاری دولت برای ایجاد اشتغال از رشد حدود ۷۰
درصدی برخوردار باشد و به فضل الهی با کلید خوردن این طرح در کمتر از سه
سال نرخ بیکاری به زیر سه درصد خواهد رسید (چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۹).
احمدینژاد:
امسال برنامه دولت، توسعه تولید و ایجاد دو و نیم میلیون شغل است؛ سال
گذشته حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار شغل جدید ایجاد شد که کار بزرگی بود و
رکورد زده شد و امیدواریم با دو و نیم میلیون شغل جدید در سال جاری و تکرار
آن در سال آینده نرخ بیکاری در کشور به حداقل برسد (سهشنبه ۱۷ خرداد
۱۳۹۰).
احمدینژاد: سال گذشته در زمینه ایجاد
اشتغال از مرز یک میلیون و ششصد هزار شغل عبور کردیم و دولت برنامهریزی
کرده است برای کنترل نرخ بیکاری طی امسال و سال آینده دو میلیون و پانصد
هزار شغل ایجاد کند (چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰).
احمدینژاد: باید نرخ بیکاری به صفر نزدیک شود و در کشور این ظرفیت وجود دارد که ظرف یک سال، ۲.۵ میلیون شغل ایجاد کنیم (یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۰).
احمدینژاد: در پایان سال ۱۳۹۱ مشکل بیکاری از سرزمین ایران ریشه کن میشود (پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۰).
رحیمی:
آمارها حاکی از آن است که برنامههای اشتغالزایی دولت به شکل مطلوبی در
حال اجراست و این امر نویدبخش ایجاد ۲.۵ میلیون فرصت شغلی تا پایان سال
جاری است. به رغم همه تبلیغات منفی و جوسازیها علیه دولت، گزارشها مؤید
آن است که همه بخشهای دولت از جمله وزرا، استانداران، بانکها و دیگر
مدیران ذیربط در حال تلاش برای کاهش هرچه بیشتر نرخ بیکاری در کشور هستند
(یکشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۰).
احمدینژاد: با توجه به تصمیم
دولت برای کاهش نرخ بیکاری در دو سال آینده به ۲ تا ۳ درصد، کارگروهی را
برای اشتغال تشکیل داده و تصمیمات مهمی را در آن اتخاذ میکنیم (جمعه ۱۵
مهر ۱۳۹۰).
احمدینژاد: دولت مصمم است در سال
جاری ۲.۵ میلیون شغل ایجاد کند و با ایجاد همین میزان شغل در سال آینده نیز
مشکل بیکاری در کشور را ریشهکن کند (پنجشنبه ۳ آذر ۱۳۹۰).
احمدینژاد: دولت به سمت ریشهکن کردن بیکاری حرکت میکند (چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۰).
احمدینژاد: ریشه بیکاری از ایران عزیز کنده خواهد شد (پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۰).
احمدینژاد:
با حجم موجود سپردههای بانکی در کشور، برای ایجاد ۲.۵ میلیون شغل به
هیچوجه کمبود منابع نخواهیم داشت. زمانی که دولت اعلام کرد که برای رفع
مشکل بیکاری باید سالی ۲.۵ میلیون شغل ایجاد شود، عدهای طبق معمول شروع به
مانعتراشی و مخالفت کردند، این که یا توان این کار را در خود نمیبینند
یا به خدا امید ندارند یا علاقهای ندارند به اینکه مشکل بیکاری به دست
جوانان این کشور و خادمان مردم حل شود، شروع کردند به یأسپراکنی (پنجشنبه
۸ دی ۱۳۹۰).
احمدینژاد: باید با یک برنامه ضربتی بیکاری را از این سرزمین الهی ریشه کن کنیم (یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰).
احمدینژاد:
با همین طرحی که دولت در دست اجرا دارد میشود سالی ۲.۵ میلیون شغل ایجاد
کرد و تا قبل از پایان عمر دولت دهم بیکاری را از کشور ریشهکن کرد (یکشنبه
۲۱ اسفند ۱۳۹۰).
احمدینژاد: جشن ریشهکن کردن بیکاری را بر پا خواهیم کرد (چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱).
تحلیل
محتوایی همین سخنان نشان میدهد که رئیس جمهور دستکم دو بار وعده داده که
ریشه بیکاری برای همیشه کنده خواهد شد. یکبار در سال ۸۵ که اعلام کرد تا
دو سال مشکلی به نام بیکاری نداریم و یکبار هم از نیمه دوم سال ۹۰ به این
سو که احمدی نژاد وعده داد تا پایان سال ۹۱ بیکاری در ایران به مرز صفر
خواهد رسید. تحلیل این سخنان نشان میدهد که حتی رئیس جمهور هم خود به شکست
طرح اولیه اش مبنی بر ریشه کنی بیکاری تا پایان سال ۸۷ اعتراف کرده است
وگرنه دلیلی نداشت اگر طرح سال ۸۵ او برای ریشه کنی بیکاری در دو یا
حداکثر سه سال به نتیجه رسیده بود، دوباره و از نیمه دوم سال ۹۰ به این سو
وعده ریشه کنی بیکاری تا پایان سال ۹۱ را سر بدهد.
از آن مهمتر
گزارشهای رسمی مرکز آمار هم نشان میدهد که ریشه کنی بیکاری تا پایان سال
۹۱ ممکن نخواهد بود، چراکه طبق اعلام رسمی مرکز آمار بیکاری در حال حاضر
۱۲.۳ درصد است که به معنای وجود دستکم سه میلیون بیکار در کشور است.
همچنین عادل آذر رئیس مرکز آمار در مورخه ۸ مردادماه تعداد بیکاران در
پایان سال ۹۰ را ۲.۸ میلیون تن اعلام کرد و اگر تعداد افراد جویای شغل در
سال جاری را هم به این آمار اضافه کنیم تعداد بیکاران به بالای چهار میلیون
تن می رسند. اگر دولت بخواهد وعده داده شده اش مبنی بر ریشه کنی بیکاری
تا پایان سال ۹۱ را محقق کند، دستکم باید در ۷ ماه باقیمانده تا پایان
سال دستکم چهار میلیون شغل ایجاد کند که البته بعید است هیچ مقام دولتی
حاضر به تایید توانایی دولت در ایجاد اشتغال تا چنین سطحی باشد.
ماجرا چیست؟
اگر
بخواهیم نگاهی واقع بینانه به موضوع اشتغال و بیکاری داشته باشیم، باید
میان وعده های غیرممکن که برای جلب نظر مثبت بیکاران ایراد میشوند، با
ظرفیتهای واقعی کشور تمایز اساسی قائل شویم؛ وگرنه به بیراهه خواهیم رفت و
به فاصله زمانی نه چندانی با مشکلاتی مواجه خواهیم شد که چارهایی جز سکوت
و خود را به فراموشی زدن در قبال وعده های پیشین نخواهیم داشت.
تاکنون
دلیل اینکه رئیس جمهور وعده به صفر رساندن بیکاری را داده است، معلوم
نیست. چرا که نه تنها این دولت بلکه هیچ دولت دیگری قادر نخواهد بود بیکاری
را به صفر برساند و اساسا هم چنین موضوعی مطالبه هیچ قشری از اقشار جامعه
نیست. البته اینکه بیکاری در کشور به صفر برسد، آرزوی هر ایرانی است اما
بین آرزو و واقعیت فاصله ایی است که اگر آن را نادیده بگیریم، طبعا
نمیتوان قدمهای نیرومندی برای حل اصل مشکل برداشت.
آقای احمدی
نژاد در پیام نوروزی خود در نخستین روز بهار سال ۹۰ گفت که در سال ۸۹ بالغ
بر ۱.۶ میلیون شغل ایجاد کرده ایم و در سال ۹۰ هم ۲.۵ میلیون شغل ایجاد
میکنیم و در سال ۹۱ آن را ادامه میدهیم تا به این ترتیب ریشه بیکاری کنده
شود. این در حالی است که هیچکس از دولت انتظار نداشته و ندارد طی تنها دو
سال بالای ۴ میلیون شغل ایجاد کند. به عنوان مثال برخی نمایندگان اقتصادی
مجلس مانند احمد توکلی گفته اند ظرفیت شغل سازی در اقتصاد ایران سالیانه
بین ۸۰۰ تا یک میلیون شغل است و اگر دولت بتواند این ظرفیت را شکوفا کند
کار بسیار مهمی انجام داده است.
البته این وضعیت بر کسی پوشیده
نیست و همگان میدانند که امکان ایجاد ۴ یا ۵ میلیون شغل در ایران طی دو
سال وجود ندارد و اساسا سرمایه و استعداد لازم هم برای این کار در دست
نیست. مرکز پژوهش های مجلس هم طی گزارشی رسمی در تاریخ ۳۱ مرداد ماه ۱۳۹۰،
به بررسی توانایی های موجود در ایران برای ایجاد اشتغال پرداخت و اعلام
کرد: «با نگاهی اجمالی به برنامههای اعلام شده و نیز مراجعه به بخشهای
مختلف گزارش، نظیر شیوه آمارگیری و نحوه محاسبه جمعیت شاغل ونیز سیاست های
اقتصادی و متغیر محرک اشتغال و همچنین مراجعه به مستندات برنامه پنجم
توسعه تهیه شده از سوی معاونت نظارت راهبردی رئیس جمهور که در آن تصریح شده
است در صورت اجرای سناریوی مطلوب به طور خوش بینانه سالانه ۸۴۳هزار تن
نیروی کار جدید خواهیم داشت، بنابراین ایجاد ۲.۵میلیون شغل یعنی چیزی در
حدود ۳ برابر عرضه نیروی کار سالانه جدید که این موضوع تا حدی غیر واقعی
تلقی میشود».
همچنین در برنامه چهارم پیشبینی برای ایجاد اشتغالی
معادل ۸۷۵ هزار شغل در سال را برای متوسط رشد اقتصادی معادل ۸ درصد مطرح
کرده بود که البته بر اساس گزارشات ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران میزان
اشتغال ایجاد شده در این دوره حداکثر ۶۵۰ هزار تن بوده و طی چهار سال نخست
اجرای برنامه چهارم در مجموع ۲.۵ میلیون شغل در کشور ایجاد شده است. بررسی
سایر گزارشهای کارشناسی هم نشان میدهد که امکان ایجاد اشتغال در حد دو
یا سه میلیون غیر واقعی است و بیشتر برای اقتصادهایی شبیه آمریکا با جمعیت
بالای ۳۰۰ میلیون مناسبتر است هر چند که بررسی نمونه آمریکا هم نشان
میدهد در این کشور در خوشبینانه ترین حالت ماهی ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار شغل
ایجاد میشود که بازهم به دو میلیون تن نمیرسد.
آمارهای مرکز آمار چه میگوید؟
عادل
آذر، رئیس مرکز آمار در کنفرانس مطبوعاتی ۸ مرداد ماه ۹۱ خود درباره وضعیت
اشتغال در کشور اینگونه اظهار نظر کرده است: در پایان سال ۱۳۹۰، تعداد
بیکاران به دو میلیون و ۸۰۰ هزار تن رسیده است... این آمار نشان از کاهش
۴۰۰ هزار نفری تعداد بیکاران در پایان سال ۹۰ نسبت به پایان سال ۸۹ دارد،
البته از ابتدا تا پایان سال ۹۰، تعداد یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن نیروی جدید
وارد بازار کار شدهاند که از این تعداد یک میلیون تن به کار مشغول
شدهاند، بنابراین میتوان گفت دولت در سال ۹۰ حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار
شغل ایجاد کرده است.
اما مرکز پژوهشهای مجلس اعلام آمار مربوط به
بیکاری را با چنین شیوه هایی نمی پذیرد و صراحتا تاکید دارد که دولت
تعریفش را از بیکاری از سال ۸۵ به بعد تغییر داده و همین باعث شده تا میزان
بیکاری تا حدی پایین نشان داده شود و در سوی دیگر توزیع سنی و جغرافیایی
بیکاری هم از اهمیت زیادی برخوردار است. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس
مشاغلی که از طریق توزیع اعتبارات به ویژه به صورت خوداشتغالی ایجاد
میشوند، بیشتر کوتاه مدت بوده و پس از مدتی افراد مذکور با مقداری بدهی
به دولت بابت تسهیلات دریافتی به خیل بیکاران کشور اضافه میشوند. همچنین
در برنامه چهارم پیشبینی برای ایجاد اشتغالی معادل ۸۷۵ هزار شغل در سال
برای متوسط رشد اقتصادی معادل ۸ درصد مطرح شده بود که البته بر اساس
گزارشات ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران میزان اشتغال ایجاد شده در این
دوره حداکثر ۶۵۰ هزار تن بوده و طی چهار سال نخست اجرای برنامه چهارم در
مجموع ۲.۵ میلین شغل در کشور ایجاد شده است.
از نظر مرکز پژوهشهای
مجلس نمی توان پذیرفت که با نرخ رشدهای حدود ۶ درصد در طی سالهای اولیه
برنامه چهارم سالانه حدود ۷۶۵ هزار شغل ایجاد شده باشد، چه رسد به اینکه
با نرخ رشد یک درصد، ۱.۶ میلیون شغل ایجاد شده باشد.
اشتغال یعنی دادن تسهیلات؟
ظاهرا
دولت علاوه بر اینکه تعریف خود را از بیکاری عوض کرده است و به گفته عادل
آذر هر کس که در هفته یک ساعت کار کند، از نظر دولت بیکار نیست، تغییری
دیگر هم به عمل آمده است تا نرخ بیکاری با شیوه جدید محاسبه گردد. دولت به
هر کسی که تسهیلاتی می دهد، او را از لیست بیکاران حذف میکند. چنین
تسهیلاتی هم عمدتا به جوانان بیکار داده میشود. به عنوان مثال دولت به هر
بیکار سه میلیون تومان وام خود اشتغالی داد و در استانی مانند کرمانشاه که
یکی از استانهای بیکار با فراگیری گسترده است، دهها هزار تن از جوانان
به خرید پیکان های از رده خارج شده در شهرهایی چون تهران و اصفهان اقدام
کردند و با آن در شهر خود به مسافرکشی پرداختند.
روزنامه جمهوری
اسلامی خبر داد کرمانشاه به خاطر چنین سیاستی با معضلی جدید به نام
خودروهای قراضه سایر شهرها مانند تهران روبه رو شده و جوانانی که وام
خوداشتغالی گرفتند نمی توانند اقساط خود را باز پرداخت کنند. این در حالی
است که از دید دولت چنین افرادی دیگر در زمره بیکاران قرار نمی گیرند،
چراکه وام خوداشتغالی سه میلیونی دریافت کرده اند. اما گزارش مرکز
پژوهشها نشان میدهد ماندگاری ایجاد شغل به چنین شیوهایی حداکثر شش ماه
است و نمیتوان به چنین شغلهایی صفت ماندگاری داد.
محمد باقر
نوبخت، کارشناس اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام هم
از زاویه ایی دیگر به موضوع بیکاری نگاه می کند و می گوید: ضریب بیکاری
میان دختران جوان جویای شغل نزدیک ۵۰ درصد است و در کل هم ضریب بیکاری بین
جوانان زیر ۳۰ سال ۳۰ درصد است و این آمارها نشان میدهد که قشر جوان در
ایران از نظر اشتغال روزگار خوشی ندارند. عادل آذر هم چنین موضوعی را تایید
می کند و درباره دلایل بیکاری گسترده میان زنان جوان می گوید: طی حدود
پنج سال گذشته نرخ ورودی به دانشگاه در بین بانوان، به حدود ۶۰ درصد رسیده
است و با توجه به اینکه این افراد پس از پایان تحصیلات وارد بازار کار
میشوند، تعداد زنان جویای کار افزایش یافته است، بنابراین نرخ بیکاری در
بین زنان بیشتر از مردان است.
نتیجه گیری
به
هر حال با استناد به آمارهای دولت درباره نرخ اشتغال در ۷ سال گذشته، می
توان چند نتیجه مهم گرفت؛ اولا چنین آماری حاصل تغییرات اساسی دولت در
تعریف از افراد بیکار و نیز چگونگی خلق شغل است و دوم اینکه اساسا در ایران
با توجه به وجود معضلات ریشه ای و ساختاری، رسیدن بیکاری به زیر ۱۰ درصد
به این راحتی ها مقدور نیست. باید توجه داشت که دهه پیشرو دهه ورود
متولدان دهه ۶۰ به بازار کار است که از دید اقتصاددانی چون مسعود نیلی می
تواند به یکی از چالشهای اصلی پیشروی دولت ایران در سالهای آتی تبدیل
شود.
ضمن اینکه یکی از دلایل اصلی تفاوتهای آماری درباره میزان
بیکاری به تعاریف متفاوتی بر می گردد که مراکز مختلف درباره محاسبه نرخ
اشتغال به کار می گیرند. به هر روی با کنار نهادن تمام این موارد و
استناد به نرخ اعلام شده توسط مرکز آمار، میتوان نتیجه گرفت احمدی نژاد
در سال ۸۴ دولت را با نرخ بیکاری ۱۱.۵ درصد تحویل گرفت و در پایان سال ۹۰
این نرخ به ۱۲.۳ درصد رسیده است.