شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ شهادت» ثبت شده است

سلام

اون زمانها که شاید شما یادتون نیاد از هر کسی که می پرسیدن وقتی بزرگ شدی میخوای چکاره بشی؟ در نود درصد از موارد ، پاسخها روی 3 شغل متمرکز بود ...... 1 - دکتر  2 - مهندس   3 - خلبان

اما گذر زمان کمی حساب کار را دست کودکان آن زمان داد . افرادی که می خواستند دکتر شوند با مشاهده 12000 پزشک بیکار در کشور کلا بیخیال دکتر شدن شدند ! عده ی قلیلی هم که به پست دکترهای زیر میزی بگیر برخورده بودند از تصمیمشان منصرف شدند و رفتند تو کار ارز و سکه !

دسته ی دوم ....

۴ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۲۲
حمید خان راضی !

سلام

جدیدا با خبر شدیم مسئولین فرهنگی هم بیکار ننشسته اند و مدتهاست نهادی تشکیل داده اند بنام "کارگروه ساماندهی مد و لباس" تشکیل داده اند تا به زعم خود با ارائه ی مدهای ایرانی و اسلامی ، با مدهای غربی که با ارزشهای ملی و دینی ما در تضاد است ، مقابله کنند.


دیروز بطور اتفاقی به سایت "خانه ی مد" برخوردم که مطمئنا فعالیت آن از دید عزیزان این کارگروه پنهان نیست چون بسیار جدی و علنی فعالیت میکند . در نگاه اول فکر کردم به شعبه ای از خانه ی مد پاریس قدم گذاشته ام . اما با ادامه ی گشت و گذار فهمیدم اینطور نیست و تمامی تصاویر و مطالب سایت فوق ادعای "فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی" دارد.


در ادامه ی مطالب ، عکسهایی را که از این سایت انتخاب کرده ام خواهید دید. عصبانی نشوید ولی تعجب کردن مانعی ندارد.

اولا به مسئولین عزیز فرهنگی کشورمان عرض میکنم آیا می توانند حتی یک مورد از این لباسها را معرفی کنند که کسی بتواند در کشورمان بپوشد و مورد لطف و عنایت عزیزان در گشت ارشاد قرار نگیرد ؟


آیا رواست که به بهانه ی مد ، کلمه ی "الله" از پرچم کشورمان حذف و بجای آن عکس "یوز پلنگ ایرانی" قرار گیرد ؟ آیا این کار با نظر رهبری در مورد فعالیتهای سال فرهنگی منطبق است ؟




قبل از اینکه به ادامه ی مطالب بروید و عکسها را ببینید ، به مسئولین فرهنگی کشورمان عرض میکنم :

صبح بخیر عزیزان . امیدوارم خوابتان راحت بوده باشد . جهت اطلاعتان معروض میدارد حدود سی و پنج سال پیش در این کشور انقلابی تحت عنوان "انقلاب اسلامی" بوقوع پیوسته که بسیاری از ارزشها و مد ها را جابجا کرد و برای امضای سند انقلاب خون بیش از یک میلیون نفر از بهترین انسانهای زمین بر زمین ریخته شد. انقلابی بودن به "دلواپس بودن" و "دل آرام" بودن و "شهدا شرمنده ایم" و "داغ جبین" و "پیراهن یقه دیپلمات" نیست عزیزان .


ببخشید که از خواب بیدارتان کردم ... به ادامه ی استراحتتان برسید که روزه داری اذیتتان نکند و بتوانید طرحهای جدید تری ارائه کنید ...لا لا لا لا ..... گل پونه ......

۵ نظر ۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۶
حمید خان راضی !

سلام.

ایام شبهای قدر و شهادت حضرت علی بر رهروان آن حضرت تسلیت و تعزیت باد.

اما چون حضرت علی شهید جهل و کین مردمی جاهل شد و تا آخرین لحظه ی عمر از جهالت مردم بدرگاه خدا شکوه داشت، از این فرصت برای زدودن برخی اوهام و تحریفها در مورد آنحضرت استفاده میکنم.


حتما شما نیز تصاویری مشابه این دیده اید :


دیده اید؟

۹ نظر ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۵
حمید خان راضی !

سلام

اگر به پیش نویس نامه هایی که در ادارات برای تایپ داده می شود دقت کنید و معلم ادبیات هم باشید نمره ای بین 3 تا 8 به این برگه ها خواهید داد. باز خدا پدر تایپیست ها را بیامرزد که معمولا پیش از تایپ ، این نامه ها را غلط گیری کرده و آبرو داری می کنند.

این از ادبیاتشان. اما من در مورد بقیه ی علوم هم در موردشان شک دارم . بنابر این یک فراخوان برای کارمندان ادارات و مدیرانشون میذارم که مسئله ی ریاضی طرح شده در ادامه مطالب رو حل کنند و جواب رو تو قسمت نظرات بنویسند. (البته اگر از وقت اداری اضافه آوردن و نوشتن تبریک برای انتصاب آبدارچی شرکت فضولات مرغی در دالقوز آباد سفلی  براشون فرصتی باقی گذاشت)

و اما مسئله مورد نظر :

۷ نظر ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۲۸
حمید خان راضی !

سلام


در خبر ها شنیدیم که شبستر میزبان چند تن از شهدای گمنام خواهد بود  . استقبال مردم و نهاد ها از این کاروان اقدامی درخور تحسین است و بنظر من هر کاری برای پیشواز این قهرمانان گمنام کشور انجام دهیم قطره ای از دریای بیکران عظمت روح این عزیزان را نمیتوان جبران کرد .


نهادها و ادارات نیز در اقدامی درخور تحسین ، برای استقبال از این کبوتران خونین بال آماده میشوند . عکس زیر چند نمونه از پارچه نوشته های نصب شده را به تصویر کشیده است .




اما در میان این نوشته ها که دقیق شوید به نکته ی بسیار عجیبی بر میخورید :

۱ نظر ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۲۸
حمید خان راضی !
اوایل دهه شصت
آن روزهایی را که تنها شامپوی موجود، شامپوی خمره ای زرد رنگ داروگر بود.
سس مایونز کالایی لوکس به حساب می آمد و پفک نمکی و ویفر شکلاتی یام یام تنها دلخوشی کودکی بود.

صف های طولانی در نیمه شب سرد زمستان برای 20 لیتر نفت،

بگو مگو ها سر کپسول گاز که با کامیون در محله ها توزیع می شد،
روغن، برنج و پودر لباسشویی جیره بندی بود،
نبود پتو در بازار خانواده تازه عروسان را برای تهیه جهیزیه به دردسر می انداخت و پوشیدن کفش آدیداس یک رویا بود.

همه اینها بود، بمب هم بود و موشک و شهید و ...
اما کسی از قحطی صحبت نمی کرد!


همسایه ها از حال هم با خبر بودند، لبخند بود، مهربانی بود، خب درد هم بود.


امروز اما فروشگاه های مملو از اجناس لوکس خارجی در هر محله و گوشه کناری به چشم می خورند و هرچه بخواهید و نخواهید در آنها هست.


از انواع شکلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوی خارجی، لباس و لوازم آرایش تا موبایل و تبلت، داروهای لاغری تا صندلی های ماساژور، نوشابه انرژی زا تا بستنی با روکش طلا، رینگ اسپرت تا...


و حال با تن های فربه، تکیه زده بر صندلی های نرم اتومبیل های گرانقیمت از شنیدن کلمه قحطی به لرزه افتاده به سوی بازارها هجوم می بریم.

مبادا تی شرت بنتون گیرمان نیاید! مبادا زیتون مدیترانه ای نایاب شود!


متاسفانه اشتهایمان برای مصرف، تجمل، پُز دادن و له کردن دیگران سیری ناپذیر شده است ...


ورشکسته شدن انتشارت، بی سوادی دانشجوهامان، بی سوادی استادها، عقب افتادگی در علم و فرهنگ و هنر، تعطیلی مراکز ادبی فرهنگی و هنری و ...

برایمان مهم نیست ولی از گران شدن ادکلن مورد علاقه مان سخت نگرانیم! ...


می شود کتابها نوشت...


خلاصه اینکه این روزها لبخند جایش را به پرخاش داده و مهربانی به خشم.


فقط کافیه یک ذرّه احساس کنیم که یکى مخالف نظر ماست اونوقت چنان نابودش می کنیم که انگار هیچ خدایی رو بنده نیستیم

هرکس تنها به فکر خویش است، به فکر تن خویش!


قحطی امروز قحطی انسانیت است؛


قحطى اخلاق است؛


قحطی همدلی؛


قحطى رأفت؛


قحطی عشق؛


که ما در این روزگاران آن را به وضوح لمسش می کنیم ...


۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۲۵
حمید خان راضی !

اینجا را می شناسی ؟


دیاری که هر کس به فکر خودش هست…


دیاری که کمتر کسی پیدا می شود برای رضای خدا قدم بردارد…


دیاری که حضور برای خدمت بهمراه حضور برای کسب قدرت، عهدی محکم بسته اند....


فرق را ببین…


آیا کسی هست که .....؟

۰ نظر ۲۰ دی ۹۱ ، ۱۳:۰۹
حمید خان راضی !

حسین (ع) هنوز غریب است
 

چون وقتی محرم می‌آیدبهزاد سی دی نوحه امام حسین (ع) را در ماشین آخرین سیستم خود با صدای بلند

پخش میکند !!!

  

حسین (ع) هنوز غریب است
 

 

               چون .........


۱ نظر ۰۱ آذر ۹۱ ، ۲۰:۰۰
حمید خان راضی !

به محرم که می‌رسی، عاشورا را به یاد می‌آوری و حسین را...
به خود ببال که عاشق و شیفته‌ حسینی و عشق به حسین خیمه‌ همیشه افراشته در جان توست؛ خیمه ای به وسعت همه‌ هستی، خیمه‌ای به بلندای همه‌ آسمان‌ها و کهکشان‌ها، با خوانی گسترده از عطش که تشنگی بشریت را پایان خواهد داد. هرگز مباد بی این عشق زندگی کنیم و بی این محبت بمیریم. 

  


حسین (ع) اسوه عشق و بندگی

به دنبال کدام سرمشق و نمونه می‌گردی؟ چه کسی برای تو آرزوی رسیدن است و منتهای ‌هدف؟

در قاب نگاهت کدام تصویر، شب و روز تکرار می‌شود و حتی در خواب و رؤیا همواره با توست؟ فکر می‌کنی مثل چه کسی باید باشی، مثل چه کسی باید زندگی‌ کنی، حرف بزنی، حتی‌ کارهای‌ روزمره‌ات را انجام دهی؟

با همه‌ جستجوهایت به کسی نمی‌رسی که در هر حال و برای همیشه انگشت اشارت به سویش نشان کنی و شک نداشته باشی که او راه‌شناس است و با او به بیراهه نمی‌روی.

سرمشق‌ها و نمونه‌های دور و برت همه تمام شدنی‌اند و گذر زمان بهتر و بالاتر از آن‌ها را معرفی می‌کند.

تو باید در پی کسی باشی ‌که هرگز تمام نشود، کهنه نگردد، بلکه تری و تازگی و حقیقی بودنش هر روز، روشن‌تر از دیروز نمایان شود و کربلا بهترین نمونه برای همیشه‌ انسان و همه‌ انسان‌هاست و حسین برترین اسوه و سرمشق.

او خود فرمود: «من برای شما بهترین سرمشق و نمونه‌ام» و مگر نه این‌که حسین(ع) آیینه‌‌ تمام‌نمای پیامبر است و پیامبر بالاترین اسوه‌ حسنه؟!

حسین(ع)، همه را به خویش می‌خواند آن‌گاه که می‌فرماید: «هل من ناصر ینصرنی؛ آیا کسی هست یاری و همراهی‌ام کند؟»

بیایید همه‌ ما لبیک‌گوی آن حنجره خون فشان باشیم که لبیک به حسین، لبیک به قرآن است.
در گذر زمان و در گردش مدام ماه، دوباره به ایستگاه محرم رسیده‌ایم. محرم فصل رویش‌ها و ریزش‌هاست.

فصل صف‌آرایی تمام خوبی‌ها در مقابل همه‌ زشتی‌ها و پلیدی‌ها.

باز هم محرم و یک دنیا اشک و عشق و عبرت. باز هم کربلا و سرزمینی که تمام هستی به گردش طواف می‌کنند و باز هم عاشورا و یک روز به وسعت تمام روزهای خدا.

به محرم که می‌رسی عاشورا را به یاد می‌آوری و حسین را، عباس را، اکبر را، اصغر را، قاسم را و... زینب را.

به محرم که می‌رسی عطش را به یاد می‌آوری و رشادت را و شجاعت را و حمیت را و ولایت‌مداری را و ایثار را و شهادت را و ... اسارت را.

به محرم که می‌رسی روزهایت را همسایه‌ شیرمردان میدان کربلا و شب‌هایت را در کنار خیمه‌های ذکر و مناجات و دعا باش تا همیشه کربلایی باشی.

به محرم که می‌رسی، سوگوار عزیز فاطمه می‌شوی و سینه‌زن و زنجیرزن ثارالله و اشک برگونه‌هایت پرپر می‌شود.

 به خود ببال که خدا خیرخواه توست، که صادق آل محمد می‌فرماید:
«من اراد الله به الخیر فقذف فی قلبه حب الحسین وحب زیارته»
«هر کس خدا برایش خیر بخواهد محبت حسین و شوق زیارت او را در دلش می‌گذارد.» 

 

 

و اما .........


۰ نظر ۳۰ آبان ۹۱ ، ۱۹:۵۸
حمید خان راضی !

سلام  

این عکس و مطلب زیبا رو تو وبلاگ آقای سعید محتشمی دیدم و برای من یکی که واقعا تکان دهنده بود . نظر شما چیه ؟

 

۰ نظر ۱۹ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۱۸
حمید خان راضی !