سلام.
ایام شبهای قدر و شهادت حضرت علی بر رهروان آن حضرت تسلیت و تعزیت باد.
اما چون حضرت علی شهید جهل و کین مردمی جاهل شد و تا آخرین لحظه ی عمر از جهالت مردم بدرگاه خدا شکوه داشت، از این فرصت برای زدودن برخی اوهام و تحریفها در مورد آنحضرت استفاده میکنم.
حتما شما نیز تصاویری مشابه این دیده اید :
دیده اید؟
در اینکه این تصاویر هیچکدام واقعی نیستند شکی نیست و همه نقاشان سعی کرده اند ائمه را در زیباترین صورت ممکن تصویر کنند . این کار نشانه عشق و علاقه به ائمه بوده است ، هر چند که زیبایی سیرت آنان بسیار بیشتر از زیبایی صورت بود ....
اما صحبت امروزمان در مورد شمشیر حضرت علی است . به تصویر دقت کنید . شما هم در اکثر تصاویری که از شمشیر حضرت علی دیده ایم آن را به همین شکل دیده اید. اما من خیلی فکر کردم که اگر شمشیر حضرتش این شکلی بوده، چطور آنرا داخل نیام (غلاف شمشیر) میگذاشته است ؟ چون در این حالت اصلا گذاشتن چنین شمشیری در داخل غلاف تقریبا غیرممکن است .
کمی جستجو کردم و دیدم حجه الاسلام قرائتی در این مورد صحبتی داشته و گفته اند که :
عربهای آن زمان به طرف تیز شمشیر "فقار" می گفتند. حضرت علی چون بسیار نیرومند بوده است ، در هر حرکت رفت و برگشت شمشیر دو نفر را می انداخت و این کار از عهده کس دیگری بر نمی آمد چون شمشیر بسیار سنگین بوده و تمام جنگاوران فقط موقع فرود شمشیر قادر به ضربه زدن بودند اما حضرت علی هم موقع فرود و هم موقع فراز شمشیر ضربه می زدند و به همین خاطر در جنگها هر دو طرف شمشیر خود را تیز می کردند.
دقیقا به همین خاطر هم به شمشیر حضرتش ، ذوالفقار میگفتند. یعنی شمشیری که دو لبه ی برنده دارد و شمشیر حضرت علی به لحاظ ظاهری هیچ فرق دیگری با بقیه شمشیرها نداشته و عکسی که از شمشیر با انتهای دو زبانه برای ایشان متصور است ، درست نیست.
در مطالعاتم به مستند زیر هم برخوردم که این موضوع را تایید میکند :
ذوالفقار نام شمشیر منبه بن حجاج (عاص بن منبه ) که به روز بدر کشته شد و آن شمشیر
را رسول اکرم (ص ) برای خویش گزید و سپس آن را در غزوة احد به علی (ع ) عطا
فرمود. گفته اند که چون بر پشت ذوالفقار خراش های پست و هموار بود، آن را
بدین نام خواندند. ( احتمالا مثل بعضی از کاردهای شکاری که یک طرفش تیز است و طرف دیگرش دندانه ای است. و کوچکترین اشاره ای به دو زبانه بودن نوک شمشیر نشده است)
یا علی
خدایا! به دنبال فضل و کرم، احسان و بخشش تو و گشوده شدن درهای آن به سوی خود هستم. تو را در اوج زیباییها میخوانم که همه مراتب زیبایی تو، زیباست. تو را در اوج جمال میبینم و جمال تو را میجویم. تو را به جلال بلندمرتبهات میخوانم؛ به همه عظمت تو که مدهوش آنم تا درهای فضل و کرم خویش را در فیض بندگیام، به روی من بگشایی و مرا از نیل به آن محروم نسازی.
خداوندا! همه کمال ها و عزت ها در تو خلاصه می شود و تو را در اوج آن می بینم. تو کرم بنما و مرا به سوی فضیلت ها رهنمون باش، بی شک اگر فضل و رحمت تو نبود، هیچ گاه پاک و تزکیه نمی شدم. تو افاضه کننده خیر و سعادت در عالمی و آن که تو می خواهی تزکیه می کنی.
خدایا با مشیت تو تزکیه می شوم و با فضل و رحمت تو به کمال می رسم. پروردگارا! به الطاف تو امیدوارم، برای رسیدن به کمال، برای خودسازی که راه مالکان کوی توست، برای برخورداری از فضل و رحمت تو که به من همه نعمت ها را عطا فرمودی.
تو پیامبر اسلام را رسول هدایت من قرار دادی و دوستی با خاندان رسالت را برای من رحمت. نعمتی که بالاترین نعمت هاست، تو مرا در ستایش و بهره مندی از نعمت ولایت، زبانی گویا عطا فرما.
خدایا! تو را سپاس می گویم که به من علم و شناخت دادی تا از تاریکی های جهل و نادانی به شاهراه مسیر نور و روشنایی هدایت شوم.
خدایا! این نعمت بزرگ مرا به درک حقیقت تو بیشتر نزدیک می کند. مرا قدردان فضل خود کن و همچنان در آبشار رحمت خویش شاداب تر از همیشه به تعمق و اندیشه در همه صفات خود موفق بدار.
خداوندا! به رضایت و خشنودی تو فکر می کنم؛ رضایت تو در ایمان به خود و قیامت. در انفاق مال و جهاد در راه توست. در راستگویی و صدق و صداقت است.
تو مرا در این راه ثابت قدم بدار تا در سایه تقوا، صبر و استقامت و پشتکاری ام به خاطر تو باشد. از نفاق، دورغ، تقلب و خیانت اجتناب کنم، در برابر مسلمانان احساس مسئولیت داشته باشم.
در اقامه نماز و برافراشته شدن فرهنگ آن تلاش کنم. زکات مال خویش را بپردازم و از دستگیری فقرا و مستمندان غفلت نکنم.
خدایا! جلب رضایت تو و خشنودی ذات اقدس تو در دوری از گناه است. مرا به یقینی رهنمایی فرما که جز تو نبینم، جز تو محبتی به دل نداشته باشم. تو پیوسته در مسیر رضایت خود هادی من باشد.