شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

سلام

دیده ایم در برنامه های همین تلویزیون خودمان البته با سرپوش طنز ، کسی که قرار است از صندوق قرض الحسنه ای وام بگیرد ، درست قبل از ورود به محل ، دکمه ی یقه ی پیراهن را می بندد و پیراهنش را روی شلوار می اندازد ، دیده ایم در همین تلویزیون خودمان که فردی شارلاتان برای اینکه کارش در اداره ای راه بیافتد ، روی پیشانی خود سکه ی داغ گذاشته یا با استکانی کوچک ، پیشانی را "باد کش" کرده تا علامت "داغ جبین" یا "پینه ی مهر نماز" بتواند کاری برایش بکند که قوانین عادی از اجرای آن عاجزند......


اما چیز های دیگری هم دیده ایم که شاید صدا و سیمای ما نتواند نشانش بدهد .....



افرادی که سنشان قد می دهد به یاد دارند که زمانی بود که خیلی چیزها کوپنی بود و حواله ای .... مثل سیمان ، مثل تیر آهن ، مثل موکت و فرش ماشینی و هزار چیز دیگر.


همان افراد فوق الذکر خوب بیاد دارند که افرادی که قرار بود یکی از این حواله ها را بگیرند طبق یک قانون نانوشته ،  چند روز صورتشان را اصلاح نمی کردند . البته بسته به اینکه متقاضی چقدر می خواهد و نوبتش رسیده یا خیر ، آن چند روز ممکن بود به چند هفته هم تبدیل شود ! و از همان زمان این مسئله تبدیل به ضرب المثلی ناخواسته شد که هر کس که قبلا ریش نداشت و جدیدا محاسنش را بلند می کرد ، اطرافیان می پرسیدند : خبریه ؟ میخوای حواله ی آهن بگیری؟


دور نیست آن زمانی که دانشگاه ها مثل الان برای گرفتن دانشجو "سینه خیز " نمی رفتند و التماس نمی کردند . اینهمه دانشگاه آزاد و کوپنی و شبانه و غیر انتفاعی و پیام نور و علمی کاربردی و ....... نبود. یک دانشگاه بود که قبول شدن در آزمون ورودیش کار حضرت فیل بود و مراحل قبول شدنش به هفت خوان رستم می مانست ! و یکی از این خوانها "گزینش" بود .... و خدا می داند که از چند ماه قبل مادر شخصی که کنکور داده بود و احتمال قبولیش می رفت ، در تمام مراسم حاضر بود و نه تنها نماز جمعه و دعای کمیل و ندبه و نمازهای جماعت ، بلکه نمازهای مستحبی و قضا شده اش را هم در مسجد می خواند که یک موقع گزینش ، به بهانه ی  عدم انقلابی بودن ، کاخ آرزوهای فرزندش را ویران نکند. و بدیهی بود که بعد از ثبت نام در دانشگاه ، کلا قضیه ی مسجد و نماز منتفی بود ! ناگفته پیداست که خود دانشجوی مذکور نیز بایستی چند ماهی قید کفش سفید یا پیراهن آستین کوتاه و ..... را می زد .


الان هم اگر کمی حساس باشید افرادی را خواهید دید که استخدامشان "رسمی" نشده ، و هنوز در دوره ی "پیمانی" یا "آزمایشی" و امثالهم هستند ، اکثر این عزیزان ، مشتری ثابت منابر و معابد و مساجد و راهپیمایی ها و مجالس و همایشهای خود جوش ! هستند و سعی عجیبی دارند تا حتما در دید و تیر مسئول محترم (حضور و غیاب)  آن اداره باشند تا به اصطلاح "حاضری" برایشان زده شود ! و مبرهن است که بعد از دریافت حکم رسمی کلا در چنین اماکنی پیدایشان نمی شود !


اینها واقعیات جامعه ی ماست و با پنهان کردنشان فقط خودمان را گول خواهیم زد . نیک میدانیم که بسیاری از محاسن و پوششها ، بسیاری از تسبیح ها و داغ جبین ها و چفیه انداختنها بهانه ای شده برای اینکه کاری راه بیفتد ، برای اینکه مانعی برداشته شود و این اسمش ریا است !


و اما تعریف ریا :
"ریا عبارت است از نشان دادن و وانمود کردن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده و یا عقاید برحق به مردم، برای منزلت پیدا کردن در قلوب آن‏ها و اشتهار پیدا کردن پیش آن‏ها به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی"

چیز بیشتری نمی گویم . چون میدانم که میدانید هدف چیست . اما  سوالی که برای من و امثال من پاسخی ندارد اینست که :


آیا شرکت مدیران ادارات و کارمندان در ساعات کاری در جلساتی که ظاهر مذهبی دارند مانند جلسات قرآن و دعا ، جلسات تقدیر و تشکر ، بازدید روزانه از قبور یا خانواده های شهدا ( صدالبته بغیر از روزهای تعطیل) ، برگزاری همایش ها و جلسات مکرر برای مناسبتهای تقویمی که ماشاء الله تمامی ندارند ، و بزرگنمایی کارهایی که ذاتا جزو وظائف آنها محسوب می شود ، نصب بنر های عریض و طویل برای انجام کارهای ناچیزی که در اصل برای انجام آن حقوق می گیرند ، رسانه ای کردن اول شدن و موفقیتهایی که فقط رتبه اداری دارد و گرهی از کار بندگان خدا باز نمی کند ، بیان سوابق دینی و اوصاف مذهبی شخص که با هیچ معیاری قابل اندازه گیری و راستی آزمایی  نیست به عنوان نکات مثبت وی و هزاران هزار نمونه از این دست ، خدای نکرده مصداق عینی ریا نیست؟

بدانند و آگاه باشند که قرآن خدا وعده ی حق داده است . میدانم که خیلی هایشان قرآن را زیاد (نگاه میکنند) اما از آنها می خواهم که اینبار در مورد سوره ی 107 قرآن ، بجای سعی در ادای مخارج کلمات از حلق ، کمی به معنی آن بیاندیشند !


(1) آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می کند دیدی؟
(2) او همان کسی است که یتیم را با خشونت می راند ،
(3) و ( دیگران را ) به اطعام مسکین تشویق نمی کند!
(4) پس وای بر نمازگزارانی که ...
(5) در نماز خود سهل انگاری می کنند ،
(6) همان کسانی که ریا می کنند ،
(7) و دیگران را از وسایل ضروری زندگی منع می نمایند!


۹۴/۰۲/۱۶
حمید خان راضی !

استخدام مدیر

دروغ

ریاست

نظرات  (۵)

گر حکم شود که مست گیرند

در شهر هر آنچه هست گیرند
همه بنرهایی که ادارات می زنند و همه جلسه هایی که برای تشکر از خودشان می گیرند ریا است والسلام هیچکدامش بخاطر رضای خدا نیست .
ریا را میتوان در رفتار مدیران ادارات بخصوص در مناسبتها کاملا واضح مشاهده کرد
۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۱۱ روابط عمومی پایگاه جامع شهیدلر
باسلام،مطلب شما درقسمت وبلاکستان پایگاه ثبت شد
با سلام و عرض خسته نباشید 
مدیر محترم سایت واقعا خسته نباشید از این همه نکته بینی ظریف و دقیق جناب عالی 
میدونستی مصداق این همه سخنان زیبا و بجا و تلخ واقعیت اطراف ما مثل آب در هاون کوبیدنه!!! 
هزار سطر هزار جلد کتاب هم بنویسی فایده نداره چون نرود میخ آهنین در سنگ 
الله نگهدارت 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">