۹۱/۱۱/۰۳
263) نفس بکشید ، شلاق می خورید !!!
از من
به شما نصحیت این روزها در خیابان که تردد می کنید حتما آدامسی، سقز معطری
چیزی در دهانتان بیاندازید وگرنه حساب و کتابتان با آگاهی و شلاق و این
مقولات است.
عارضم
خدمت شما که این خانم والده ما دیروز برای خرید لوازم تهیه اشکنه به میدان
تره و بار رفته بود که یک دفعه از کلانتری محل تماس گرفتند و گفتند خانم
والده شما به جرم عرق خوری بازداشت شدند و باید به همراه یک سند منگوله دار
به کلانتری برویم.
ما
را می گویی! گفتیم حتما سر کارمان گذاشته اند، خانم والده ما را چه به عرق
خوری! رفتیم کلانتری و دیدیم بعله! حاج خانم تسبیح به دست نشسته اند و لام
تا کام حرف نمیزنند.
هر چه گفتیم جناب سروان این خانم والده ما چندین دهه است که کوکاکولا هم لب نزده است عرق کجا بود؟
گفت: خودتان بروید نزدیک ببینید. رفتیم جلوتر دیدیم اوه اوه اوه! بوی الکل از دهان خانم والده از چند فرسخی میآید.
هاج
و واج مانده بودیم و خلاصه با مساعدت جناب سروان این دفعه را به حرمت موی
سفید حاج خانم رضایت دادند و آمدیم بیرون! در راه برگشت داخل تاکسی بودیم و
مشغول بازجویی از خانم والده که با کی نشسته است؟ و چه قدر خورده است؟ و
از کی شروع کرده است؟ که یک دفعه اخبار رادیو از آغاز خط تولید بنزین با ۳۵
درصد متانول با حضور رستم قاسمی وزیر نفت خبر داد.
کارشناسان
هم هشدار دادهاند که بخار متصاعد شده از الکل متانول در هوا به شدت سمی
بوده و علاوه بر صدمات ریوی، ممکن است باعث کوری چشم شود. تازه
دو زاریمان افتاد که ماجرا از چه قرار است و این خانم والده ما بنده خدا
فقط یک ساعتی در هوای آزاد نفس کشیده و ریه هایش مملو از متانول شده و سر
از کلانتری در آورده است!
حالا
این حاج خانم ما سن و سالی ازشان گذشته است و جناب سروان بی خیال شدند اما
شما خیلی مراقب خودتان باشید که ۸۰ تا شلاق رو شاخش است و تازه اگر سه باز
تکرار شود زبانم لال تشریف می برید بالای چهارپایه و پایین آمدنتان با دست
خودتان نیست.
از ما گفتن بود...