فکرشو بکن اگه میشد چی میشد اگه :
زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام
فکرشو بکن اگه میشد چی میشد اگه :
فکرشو بکن اگه میشد چی میشد اگه :
زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام
فکرشو بکن اگه میشد چی میشد اگه :
سلام
اصطلاح بالا کنایه از: جا خوردن، ترسیدن، از تهدید کسی غلاف کردن و دم در کشیدن و یا دست از کار خود برداشتن است.
فی المثل گفته می شود:«فلانی چون سنبه را پرزور دید ماستها را کیسه کرد.»
یا به عبارت دیگر به محض اینکه صدای مدیر یا ناظم بلند شد بچه ها ماستها
را کیسه کردند و غیره...
اکنون ببینیم وقتی که ماست داخل کیسه می شود چه ارتباطی با ترس و تسلیم و جا خوردگی پیدا می کند.
به سلامتی پدری که کفِ تموم شهر رو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..
حرفهای گفته نشده ی روز پدر ... (ادامه مطالب)
مطلع شدیم که بالاخره یک نفر در شهرداری مطالب وبلاگ ما را می خواند و اتفاقا به شکلی بسیار نادر هم پیگیر قضایا بوده اند . راستش را بخواهید خیلی خوشحال شدم چون کم کم داشتم نا امید می شدم و دشتم به این نتیجه می رسیدم که فقط مطالب وبلاگهایی که حاوی تعریف و تمجید و چاکرم و نوکرم باشند مورد توجه قرار میگیرند ، ولی یکی از پرسنل شهرداری ثابت کرد که حرف حساب هنوز هم خریدار دارد و من بنوبه خودم از ایشان تقدیر و تشکر میکنم ، منتها نحوه برخوردشان با قضیه بسیار درخور توجه و تامل برانگیز بوده است .
و اما قضیه چیست ......(ادامه مطالب)
سلام
صادق هدایت در کتاب بوف کور خود می نویسد ; ..
سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد..!
در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورد و می تراشد،این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد..!
به قسمتی از درد های اجتماعی ما ایرانیان توجه کنید:
به جای دسته گلی که فردا بر قبرم نثار می کنی امروز با شاخه گلی کوچک یادم کن. به جای سیل اشکی که فردا برمزارم میریزی امروز با تبسمی شادم کن به جای اون متن های تسلیت که فردا برام می نویسی امروز با یک پیغام کوچک خوشحالم کن
من امروز به تو نیازم دارم نه فردا
تموم نشده ها ، بازم هست(ادامه مطالب) ....
تقدیم به همه زنانی که حرفشان را ودردشان را هیچ وقت ،هیچ کس ، هیچ جا نشنید ونفهمید
باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم
من می توانم، می شود ، آرام تلقین می کنم
با عکس های دیگری ، تا صبح صحبت می کنم
با آن اتاق خویش را ، بیهوده تزئین می کنم
سخت است، اما می شود ، در نقش یک عاقل روم
شب نه دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم
حالم؟ نه اصلا خوب نیست ، تا بعد بهتر می شوم
فکری برای این دل تنهای غمگین می کنم
ادامه این شعر زیبا رو در ادامه مطلب مطالعه بفرمائید
سلام
احتمالا قبلا هم این تصاویر رو دیده باشین ولی واقعا دیدنیه . این عکسها در کشور اوکراین گرفته شده