سلام
از آنجائیکه حقیر مردم سالاری را فقط محدود به رفتن مردم بپای صندوقهای رای وزارت کشور نمی داند ، بسیار مهم است مردم بدانند بابت کارهایی که دولت برای این ملت انجام می دهد چه بهایی می پردازند.
چندی پیش نگاهی گذرا انداختم به ردیفهای بودجه (که کاملا سر وقت تقدیم مجلس شد و حتی یک ریال هم پیش بینی کسر بودجه نداشت !!) ، بودجه ی اختصاص داده شده به یکی از ردیفها برایم بسیار جالب بود و باعث شد کمی در مورد آن تحقیق کنم تا بدانم مالیاتی که من و امثال من می دهیم برای چه اموری خرج می شود.
علاوه بر اینکه دانستن حق مردم است ، شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید :
فرهنگستان زبان و ادب فارسی جایی است که همه ما نتایج فعالیت های آن را با عوض کردن کلمات بیگانه می شناسیم . همان نهادی که بسیاری از کلمات پیشنهادیش نه تنها در میان مردم جا نیفتاد ، بلکه بهانه ی طنز نویسی برای بسیاری از نویسندگان و حتی سازندگان برنامه های طنز تلویزیون شد .
اما لبخندی که با شنیدن این واژه ها بر لبانتان می نشیند ، شاید با شنیدن این اعداد و ارقم ، به یکباره بخشکد !
فرهنگستان مذکور ! نزدیک ۷۰ کارگروه تخصصی واژهگزینی دارد و با همکاری بیش از ۳۵۰ استاد و کارشناس و متخصص در حوزههای گوناگون علوم و فنون فعالیت دارد. مشخص است که همه اینها دستمزد و بخصوص حق الجلسه ! می خواهند !
صرف نظر از واژه ها و ردیفهای پر طمطراق برای اختصاص بودجه به این نهاد حیاتی ! ، کل مبلغی که در بودجه 94 به ایشان اختصاص داده شده مبلغ (118000000000 ریال) معادل یازده میلیارد و هشتصد میلیون تومان ناقابل است .
حقیر با اندک تحقیقی متوجه شدم که این فرهنگستان در سال حدود 3000 واژه ی معادل برای واژگان بیگانه اختراع ! می کند . و با یک عمل تقسیم ساده متوجه شدم که جایگزینی هر واژه حدود 40000000 ریال معادل چهار میلیون تومان برای امت همیشه در صحنه آب می خورد !
اما سه نکته ی اساسی که ذهن حقیر را می آزارد :
اول اینکه واژگان اختراعی نهاد مذکور (بجز موارد انگشت شمار!) به هیچ عنوان در فرهنگ گویشی مردم جا نمی افتد . مثلا کمتر کسی را می توانید پیدا کنید که به یک فروشگاه لوازم کامپیوتر (ببخشید رایانه) مراجعه کند و بجای خواستن یک دستگاه "تبلت" به فروشنده بگوید : ببخشید ، من یک "رایانک مالشی !" می خواهم . در چنین مواردی بخصوص اگر مشتری خانم باشد عکس العمل فروشنده به سختی قابل پیش بینی است ! یا زمانی که کسی برای خرید "پیانو" از فروشنده تقاضای "سیم دنگ!" بکند .
دوم اینکه اکثر واژگان چند بار پشت سر هم عوض می شوند . مثلا برای واژه ی "ایمیل" معادل "پست الکترونیک" اختراع شد . اما عزیزان بعد ها متوجه شدند که هم "پست " واژه ی بیگانه است و هم "الکترونیک" ! بنابر این لطف کرده و واژه ی "رایانامه" را اختراع فرمودند که صد البته باید هزینه ی 4 میلیون تومانیش را هم دریافت کنند ! البته نمیدانم چرا برای واژه ی "اولتیماتوم" واژه ی "اتمام حجت" پیشنهاد شد که هر دو بخش آن عربی بود !
و اما سومی که کاملا نظر شخصی نویسنده است : معمولا انسان باید برای ساخته های خودش اسم انتخاب کند . مثلا برای فرزند (تنها موردی که در تولیدش خود کفا هستیم!) و کسی قبول نمی کند که همسایه برای فرزند وی نام انتخاب کند یا برای نام وی " گزینه ی معادل" انتخاب و برای آن پول دریافت کند ! بنابر این ما مجاز هستیم زمانی که خودمان "هلیکوپتر" ساختیم اسمش را "چرخبال" یا "بالگرد" بگذاریم .
اساتید ادبیات لطفا کمک کنید تا این موضوع برای من جا بیفتد . مگر اسم خاص را هم می شود عوض کرد ؟ مگر می توانیم نام ایالت " ماساچوست" را برای اینکه معنی بدی در فارسی دارد عوض کنیم یا برای آن فرقه از هندوها که تلفظ نامشان در ترکی بسیار معنی بدی می دهد (و حقیر به لحاظ رعایت عفت کلام نمی توانم در اینجا ذکر کنم ) واژه ی جایگزین پیشنهاد کنیم ؟
البته یکی از اساتید همینجا کنار دست من بود و بلا فاصله جواب داد " اگر برای هر واژه 4 میلیون می دادند من برای نام شیطان بزرگ (آمریکا) هم واژه ی معادل می ساختم ، چه برسد به تولیداتش !
بلافاصله یکی دیگر از اساتید که داشت چائی را "هورت !" می کشید گفت : من همین الان پیشنهادمیکنم من بعد بجای واژه ی نامونوس "آمریکا" از واژه ی "زورانه " استفاده شود. بگو از آن 4 میلیون 40 هزار تومنش رو هم بدن ما قبول داریم . هر چند که این واژه ی پیشنهادی ایشان بیشتر با "مالیات" جور در می آید !
باقی بقایتان