سلام
جوازت به ناز شهرداری نیازمند مباد!
خوشبختانه از موهبت های بزرگی که خداوند نصیب من کرده ، اینست که شغلم ربطی به شهرداری و در کل ارتباط زیادی به ادارات دولتی ندارد و هر روز پیشانی شکر از این بابت بر زمین می سایم !
خیلی هم به خودم فشار آوردم تا بی خیال شهردار و شهرداری بشم ولی نشد ! واقعیت این است که با گذشت 7-8 ماه از انتخابات شوراها ، هنوز شورای شهر شبستر نتوانسته (یا نخواسته) شهردار انتخاب کند . چرا؟
چند روز پشت سر هم ، نظراتی از طرف خوانندگان نوشته شد که مجبورم کرد کمی پرس و جو بکنم. از خدا که پنهان نیست ، از شما چه پنهان ! تا امروز نمی دانستم که شبستر شهردار ندارد! ولی به محض اینکه فهمیدم چند تا علامت سوال در ضمیر ناخود آگاهم ظاهر شد:
1 - ظاهرا دلیل اصلی عدم پذیرش شهردار قبلی ، قانون ممنوعیت بکار گیری نیروهای بازنشسته است و شورای شهر قصد دارد تا به هر طریق ممکن ، این قانون را کان لم یکن تلقی کرده و شهردار بازنشسته را مجددا بر سر ذوق (ببخشید بر سر کار) آورد.
سوال من از شورای شهر (البته از اعضای شورای شهر) این است : آیا آنها کلا این قانون را قبول ندارند ؟ آیا مخالف ممنوعیت بکار گیری بازنشسته ها هستند ؟ در این صورت که باید با مجلس شورای اسلامی طرف شوند و اعتراض خود را به این قانون اعلام کنند . اگر چنین نیست و موافق این قانون هستند چرا در این مورد خاص حاضر نیستند نص صریح قانون مملکت را گردن نهند و از آن اطاعت کنند ؟ مگر نه اینست که شورا باید تجلی قانون گرایی و قانون مداری باشد ؟
البته حالت دیگری هم متصور است و آن این است که قانون را قبول داشته باشیم اما فقط آن قسمتهایی را که به صرف ماست و بقیه را اجرا نکنیم و تاوانش را هم مردم همیشه در صحنه پس بدهند ! شاید هم از قوانین بعضی اش خوب است و بعضی اش نه؟ مانند برخی از بانوان که زمانی که بحث گرفتن مهریه است سفت و سخت پای قوانین اسلام می ایستند و زمانی که بحث تعدد زوجات پیش می آید معتقدند که باید در برخی از قوانین شریعت بازنگری شود !!!
2 - آیا شهرداری که اعضای شورای شهر اینقدر سرسختانه پای او ایستاده اند همان شهرداری نیست که دو هفته مانده به پایان ماموریتش عزلش کردند ؟ حافظه ی نه چندان قوی من به من میگوید که آن موقع در جواب انتقاد ها میگفتند بی کفایتی شهردار چنان بر ما آشکار شده است که حتی به صلاح نیست همین دو هفته را هم تحملش کنیم . حال چه شده است که همان شهردار (به زعم ایشان) بی کفایت اینقدر کاردان و غیر قابل جایگزینی شده است که بقول آن خواننده ی اسمشو نبر "یا تو یا هیچکس دیگه ؟؟؟؟"
3 - آیا در شهرستان شبستر با اینهمه اهن و تلپ و "بکشید کنار ما فرهنگدوستیم " و اینهمه آمار کاردان و کارشناس و ارشد و دکتر و مهندس از دانشگاههای معتبر و نامعتبر و آزاد و کوپنی و شبانه و غیر انتفاعی و ..... یک نفر نمی توان پیدا کرد که سکان شهرداری این شهر را به دست بگیرد؟ آیا اینقدر قحط الرجال شده است که آسمان باز شده و همین یک شهردار پایین افتاده و دروازه ی آسمان دوباره به هم دوخته شده است ؟ اینقدر پیدا کردن یک نفر مشکل است که باید برای آن شخص قانون کشور عوض شود و استثنا قائل شود؟ واقعا شما اگر جای من بودید باورتان می شد که قحطی شهردار فقط این شهرستان را فرا گرفته است؟
4 - من در این نوشته قصد ندارم آقای موسویان را نقد کنم . از راندمان کاری ایشان در دوران تصدی شهرداری هم زیاد اطلاعی ندارم و تا بحال هم با ایشان برخوردی نداشته ام چون بحمدالله والمنه خداوند مرا تا بحال محتاج شهرداری نگردانیده است . اما تا آنجائیکه میدانم ایشان هم در دوره ی شهرداریشان آنچنان معجزه ی قابل لمسی از خودشان بروز ندادند! زمانیکه ساخت و ساز رونق داشت و درآمد شهرداری به مدد پول جیب این مردم که برای رهایی از پیچ و خم اداری شهرداری ، بدون سوال و جواب پرداختش می کردند ، از پارو بالا می رفت ، چند تا سطل آشغال خالی می شد و چند تا درخت آب داده می شد و چند تا چاله چوله لکه گیری می شد . کاری که از اول هم همیشه انجام می شده. آیا شهرداری این هنر را داشت که بلافاصله بعد از رکود ساخت و ساز و پایین آمدن درآمد شهرداری ، بجای اینکه با ماشین نعش کش در خیابانها برای جمع آوری سد معبر (فقط برای نصف روز) جار بزند یا برای دریافت عوارض شهری بیست هزار تومانی ، بیست بار به خانه های مردم تلفن کند ، کمی هم کار عمرانی بکند ؟
سوال از این دست زیاد است و دل ما از دیدن اینهمه تبعیض و بیعدالتی و احمق فرض کردن این مردم پرتر. اما چه کنیم که نه عضوی از شورا این ها را می خواند و نه اگر بخواند جوابی برای آن دارد . طبق معمول هم اگر کسی حرفی بزند به سیاه نمایی متهم می شود .
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل .....
اما اعضای محترم شورای محترم تر شهر : شاید چون ما عادت کرده ایم که افرادی برایمان تصمیم بگیرند که چه برنامه ای را از تلویزیون ببینیم و چه برنامه ای را نبینیم . افراد دیگری تصمیم بگیرند که کدام سایت را باز کنیم و کدام را نه . افراد دیگری تصمیم بگیرند که بنزین را گران بخریم یا ارزان و هزار تصمیم دیگر ، شاید به این دلیل است که ما این افراد را ندیده ایم و نمی شناسیم و فکر میکنیم که مثلا رئیس کل بانک مرکزی از ما سوادش بیشتر است و بیشتر می فهمد پس حتما صلاح است که ارزش پول ملی ما را به یک سوم تقلیل دهد . اما همه شما را دیده ایم و سالهاست می شناسیم و از میزان سواد و تجربیات کشور داری شما تا حدودی مطلعیم .
شاید من چون آدم خیلی مثبت اندیشی هستم چنین فکری نکنم ولی بعضی از افراد که دست بر قضا نیمه ی خالی لیوان را بیشتر می بینند ممکن است فکر کنند که در پس اینهمه اصرار برای قانون گریزی و اینهمه لجبازی و پافشاری برای ماندن یک نفر در پستی که قبلا خود شما عزلش کرده بودید ممکن است خبرهایی باشد!
خبر هایی مثل .........
بماند
فقط یادتان نرود این مردم همان مردمی هستند که برای چند رای ناقابل مدتها به آنها التماس (بله به معنی واقعی کلمه التماس) کرده اید و سکوتشان از سر رضایت یا نادانی نیست ... کمی صبرشان زیاد است و دلشان اهل شکایت نیست
یک نکته از این معنی .......... گفتیم و همین باشد
مثل همیشه زدی به هدف حمید خان