اعطای نشان فرهنگی به مرد پرحاشیه کابینه رئیس جمهور محترم و پس از آن تعریف و تمجیدهای بیسابقه و «اولیاء اللهی» رئیس جمهور محترم از اسفندیار رحیم مشایی سبب شد تا خیلی ها اتفاق بزرگ تر آن روز را نبینند.
در همان لحظاتی که همه رسانه ها تمرکز خبری خود را بر سخنان احمدی نژاد و تعریف های اغراق آمیزش از مقام و شان و جایگاه! اسفندیار رحیم مشایی گذاشته بودند، اتفاق مهم اهدای ۱۵۰ سکه تمام بهار آزادی به یار غار رئیس جمهور محترم بود.
اهدای نشان فرهنگ به مشایی از ۲ جانب مورد توجه اذهان عمومی قرار گرفته است و سئوالاتی را به وجود آورده، هر چند که ناگفته پیداست رئیس جمهور محترم و یارانش تحت هیچ شرایطی خود را ملزم به پاسخگویی نمیدانند و به همین دلیل هر چقدر هم که سئوال مطرح شود، به همان اندازه بیتفاوتی دولتیها خودنمایی خواهد کرد با این حال اما به واسطه وظیفه ذاتی یک رسانه که همانا پرسشگری است، نکاتی را یادآور می شویم.
سئوال اول اما این است که «چرا مشایی» باید شایسته نشان فرهنگ شناخته شود و چرا چهرههای فرهنگی این مرز و بوم در شرایطی که مشکلات و محدودیتهایشان برای کمتر مسئولی مهم است، باید نظاره گر نشستن نشان فرهنگ بر سینه کسی باشند که در طول ۷ سال و اندی گذشته از دولت کسی کار فرهنگی شاخصی از وی ندیده است؟ آیا صرف نشست و برخاست با چند بازیگر مشهور مزیتی برای کسی ایجاد می کند و یا خدمت به فرهنگ ایران زمین است؟ اگر اینگونه است «خبرنگاران» که روزانه با دهها سیاستمدار و هنرمند و … سروکار دارند به مراتب خدمات بیشتری به فرهنگ ایران کرده اند. اگر غیر از این است بفرمایید تا مردم ایران که صاحبان اصلی انقلاب و ایرانند از خدمات آقای مشایی آگاه شوند؛ شاید نظرشان تغییر کند.
سئوال دوم البته اینکه برخی رسانه ها به نقل از آقای مشایی گزارش داده اند که ۱۵۰ سکه اهدایی رئیس جمهور محترم در کار «خیر» هزینه خواهد شد. این سخن بس پسندیده و زیباست ولی انتظار این است که به مردم ایران گفته شود سکه هایی که با هزینه بیت المال و بودجه ای دویست میلیون تومانی خریداری شده و به ایشان داده شده، در کدام کار خیر هزینه می شود؟ آیا حاضرید اسناد و مدارک این کار «خیر» را برای مردم بگویید؟