شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

مطلب ارسال شده توسط خانم شادی :

سلام اقای راضی خسته نباشین.

 را ستش چند روزپیش به سرم مبارک زد که سری به نمایشگاه بین المللی کتاب بزنمو چند تاکتاب موردنیازمو از اونجا سفارش بدم واگه شد چند تا شو بخرم .ضمنا اب وهوایی تازه کنم و چندتا از فک وفامیلای دور واشنا هارو اونجا ببینم واز حالشون باخبر شم. نمیدونم این روزا ملاحظه کردین که، نمایشگاهها به جای اینکه محل تبادل اطلاعات وتکنولوژی باشه بیشتر محل پیک نیک و تفریحات خانوادگی و خریدهای سوپرمارکتیه و فروشنده های هفته بازاری ، بازارشون توپه توپه.ونونشون تو روغن.... از غرفه ها ی نمایشگاها که دیگه نگو ، واگه که نماینده یه شرکت بین المللی باشن که هیچ .نمایشگاه مدن تا عرضه کالا.ومملو از بازدیدکننده..... در این اوضاع واحوال که سرگرم زیرو روکردن کتابها بودم چشمم به دوست قدیمیم افتاد که مترجم بوده وبایک مهمان خارجی برای خرید آمده بودندب بودند از سلام واحوالپرسی ، فرصت را مغتنم شمردم و نظر مهمان خارجی دوستم را در باره نمایشگاه پرسیدم تا ببینم این نکات برجسته نمایشگاههای !!!!!! ایران نظر اورا نیز جلب کرده یانه؟ متوجه شدم او در این مدت کم در باب نمایشگاه برای خود صاحب نظر ی قهار شده لاکن لازم دونستم نظرات اونو بجهت اطلاع شما دوستان عزیز در اینجا بیارم...


ادامه مطلب ....

من برای اولین باره که به ایران میام، همچنین برای اولین بار ه که به نمایشگاه کتاب اینجا اومدم. خیلی ذوق زده شدم. چیز-هایی که دیدیم خیلی برایم جالب و تازه بود. من هیچ کجای دنیا از این چیز¬های جالب ندیده بودم ایرانی¬ها برای کتاب و کتاب¬خوانی خیلی ارزش قائلند، طوریکه در مدت برگزاری نمایشگاه از کودک دو ساله تا پیرمرد نود ساله به نمایشگاه می¬آن و نمایشگاه خیلی خیلی شلوغه. ایرانی¬ها، به¬ خصوص مسئولان برگزاری نمایشگاه به آثار باستانی و ویرانه¬ ها خیلی علاقه¬مند هستند. بطوریکه محل نمایشگاه در مکانیست که بیشتر جاهای آن خرابه و ویرانه است. این کار باعث شده یک حالت نوستالژیک به آدم دست بدهد. یک نکته¬ ی خیلی جالب که در مورد ایرانیها مشاهده کردم این بود که از نظر کتابخوانی خیلی هم سلیقه و هم نظرند. چون من میدیدم در بعضی از غرفه ها هیچکس برای بازدید حضور نداشت ولی بعضی از غرفه ها مملو از جمعیت بود. فقط نفهمیدم چرا غرفه¬ هایی که مسئولش خانم بود این حالت ازدحام را داشت. ایرانیها خیلی آدمهای اقتصادی هستند که به وقت نیز خیلی اهمیت میدهند. این موضوع را در نمایشگاه کتاب به خوبی می¬توان مشاهده کرد. چون خیلی از آنها موقع بازدید وقت را تلف نمی کردند و دریک نگاه کتاب را مطالعه میکردند و در نتیجه آن را نمی خریدند. ایرانیها خیلی با محبتند و همدیگر را خیلی دوست دارند، بطوریکه بعضی از آنها اصلاً کتاب نمیخوانند ولی چون دلشان برای هم تنگ می¬شود، برای دیدن یکدیگر به نمایشگاه میروند. من این موضوع را از آنجا فهمیدم که بیشتر بازدیدکنندگان به جای اینکه به کتاب¬ها نگاه کنند به مردم نگاه می کردند. مترجم من می¬گفت اکثر آنها به آدمهای باشخصیت بیشتر نگاه می¬کنند. ایرانیها خیلی خونگرم و اجتماعی هستند. آنها با اینکه همدیگر را نمی¬شناسند اما خوش و بش و احوالپرسی می-کنند. مثلاً من خودم دیدم که چندتا از جوانان ایرانی هنگام بازدید از نمایشگاه به بعضی از بازدید کنندگان می¬گفتند:" چطوری خوشگله". من خیلی خوشم آمد. در کشور ما اصلاً از این محبت¬ها خبری نیست. حیف... یک نکته¬ ی جالب که در نمایشگاه کتاب دیدم این بود که ایرانی¬ها بیشتر از اینکه کتاب بخرند، آب معدنی، بستنی و... می خریدند. طوریکه صف بستنی و آب معدنی خیلی شلوغ تر از صف های کتاب بود. این نشان دهنده ی این است که ایرانی¬ها توجه ویژه ای به تغذیه و سلامتی دارند. نحوه ی چیدمان کتاب ها در نمایشگاه خیلی جالب و ابتکاری بود. مسئولان برگزاری نمایشگاه طوری برنامه ریزی کرده اند که برای پیدا کردن یک کتاب با موضوع خاص، بازدید کننده مجبور است اکثر غرفه ها را بازدید کند تا پس از ساعت¬ها بالاخره کتاب مورد نظر خود را پیدا کند. خوبی این روشِ به قول ایرانی¬ها ، این است که بازدید کننده با کتاب¬های بیشتری آشنا می¬شود. نکته¬ ی خیلی جالب این بود که بر خلاف ما، مفهوم wc در ایران متفاوت است. زیرا من موقعی که از فردی سراغ غرفه ¬های کتب فرهنگی را گرفتم، او به من آدرس جایی را داد که روی درش نوشته شده بود wc و بعد خندید. تازه آن غرفه خیلی هم شلوغ بود که این نشان می¬دهد مسئولان ایرانی به فرهنگ خیلی اهمیت می¬دهند. با این همه توصیفات نمیدانم چرا در پایان نمایشگاه همه در حال ادای احترام به خانواده و به خصوص عمه ی مسئولان هستند. مثلاً من خودم دیدم که یکی از بازدید کننده¬ها گفت:" این کتاب ها به درد عمه شان می خورد." فکر کنم منظورش تشکر از عمه ی مسئول بود. آخیِ... چقدر با محبت. من بعد صحبتای اون دوست خارجیمون تازه فهمیدم اون بنده خدا واقعا خوب بعضی مسائل رو درک کرده.مگه نه؟ راستی نظر شما در این باره چیه؟؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">