سلام
زلزله هم اومد و رفت - تموم شد . همه چی تموم شد و دوباره باید زندگی کنیم !
این حرفی بود که مجری یکی از برنامه های رسانه ملی درست صبح روز بعد زلزله ی مهیب آذربایجان ( البته باقیافه بشاش و یه لبخند شیک رو گوشه لبشون ) فرمودند .
و اما روی سخنم با معدودی از اصحاب رسانه است . در مودبانه ترین حالت میتوانم بگویم :
خاک بر سرتان !
چرا؟ (ادامه مطالب)
زمانی که فقط قسمت کمی از زلزله را در شهرمان احساس کردیم بلافاصله تلویزیون را روشن کردیم. خبرهای جسته گریخته رسیده بود که اهر و ورزقان زلزله شدید تر بوده و دنبال خبر بودیم از وضعیت هموطنانمان.
ابتدا سراغ شبکه استانی سهند ! خودمان رفتیم ، ولی دریغ از یک زیر نویس معمولی ! یک برنامه سخنرانی مذهبی در کمال آرامش در حال پخش بود . بقیه شبکه ها هم همینطور. تصمیم گرفتیم یواشکی سری به شبکه های برون مرزی بزنیم . به همین خاطر بلند شدیم و رفتیم خونه همسایه که ماهواره دارن !
با کمال تعجب دیدیم بی بی سی فارسی در حال پخش خبر های اولیه است. تا آخر شب هم شبکه های درون مرزی خبرهای بسیار سطحی از زلزله پخش کردند و قضیه بخوبی و خوشی تمام شد!
روزنامه های فردا صبحش رو هم که همه دیدند
اصحاب رسانه ی ملی ! : روی سخنم با شماست . انتظار داشتیم وقتی در سوریه کودکی گریه میکند و آن خبرنگار لکنتی تان نیم ساعت در مورد آن خبر پخش میکند در مورد مرگ صدها کودک هموطنتان نیز اینقدر حساسیت بخرج میدادید.
انتظارمان این بود که وقتی آن خبرنگارتان که احساس آلن دلون بودن خفه اش کرده در مورد غذای روزانه برلوسکونی یکربع با آن لحن مکش مرگ ما حرف میزند ، یک خبر نگار هم در مورد وضع مردم زلزله زده حرف میزد .
انتظارمان این بود که وقتی خبرنگارتان در مورد برف روبی پس کوچه های لندن ده دقیقه گزارش میدهد ، خبرنگاری هم از آواری که روی سر هموطنانش خراب شد، حرف بزند .
انتظار حزن و اندوه داشتیم از رسانه مان. اما پخش برنامه خنده بازار که حتی در شاد ترین روزها قادر نیست مردم را بخنداند در شبی که مردم آذر بایجان خون گریه کردند باعث شد بگویم : شرمتان باد.
آوردن دلقک های آن برنامه در روز بعد و تسلیت گفتنشان فقط توهین به شعور این مردم بود و بس. اگر دوست آذری دارید از او بپرسید که حنا بعد از عروسی به چه کار می آید !