سلام
دیدیم و شنیدیم که مجلس هشتم هم به تاریخ پیوست . البته بعضی از نماینده هاش تو مجلس نهم هم هستن و فعلا به جای تاریخ به جغرافیا پیوستن ولی نماینده مجلس هشتم ما با مجلس و اون صندلی های سبز رنگ قشنگ خداحافظی کرد .....
آقای مطهری عزیز
کلی حرفا رو دلمون موند و شما رو ندیدیم که بگیم ... الان میخوام یک مثقال از خروارشو بگم .... هر چند که دیگه فایده ای نداره ولی شاید نماینده جدید کاری کنن که چهار سال بعد دیدمون به ایشون خیلی بهتر باشه ....
جناب آقای مطهری : مجلس هشتم هم تمام شد . راستش ما زیاد نمیدانیم شما چکار کردید . چون ماها که از این چیزای بالای دیپلم سر در نمیاریم که . ما ملت عادی و بقول سریال قهوه تلخ "رعیت" از قدیم عادت کردیم چیزایی رو باور کنیم که چشممون میبینه . من یه سری از چیزایی رو که چشمامون میبینه برای شما میگم . اگر شما هم فرصت کردید و زمانی گذرتون به این وبلاگ افتاد برای ما از اون چیزایی بگین که چشمای ما توان دیدنشو نداشته ....
قبل از نمایندگی شما کشاورزای ما از بی آبی و کم آبی می نالیدند و الان هم می نالند ( چه بسا که صدای ناله شون بلند تر هم شده و کلی شون عطای کشاورزی و تولید رو به لقای وعده های مسئولین بخشیدن و رفتن تو کار بساز بفروشی !)
قبل از نمایندگی شما نساجی خامنه تعطیل بود و کارگراش از عقب افتادن حقوقشون می نالیدن و بعد از نمایندگی شما هم وضعشون فرقی نکرد که هیچ ... بدتر هم شد
قبل از نمایندگی شما دریاچه ارومیه که حیات و ممات آذربایجان ها به اون بستگی داره داشت خشک میشد و بعد از نمایندگی شما آبش پایین تر هم رفت و کسی آب بهش نرسوند که هیچی ... تف هم توش نکرد
قبل از نمایندگی شما گاهگاهی یه کمپرسی قراضه میرفت کوره های آجر پزی وایقان و آجر بار میزد تا چند نفر یه لقمه نون بخورن ولی بعد از نمایندگی شما همه کوره دارها دارن غاز میچرونن
قبل از نمایندگی شما دلار .... تومن و سکه ..... تومن بود ....الان دلار شده خداد تومن و سکه هم قیمت خون بابا
قبل از نمایندگی شما از آلمان چوب بستنی وارد نمیکردیم ... اندونزی به کشور ما دسته بیل صادر نمیکرد و واردات سنگ قبر از چین اینقدر زیاد نبود ولی به همت شما و همکاران عزیزتان و حمایت از کار و تولید ایرانی ،، همه اینا رو خروار خروار داریم وارد میکنیم
قبل از نمایندگی شما تو فیسبوک صفحه نداشتین ولی بعدش علیرغم نص صریح آقا فیسبوکی هستین و شکر خدا چقدر هم فعالیتتون خوب بوده و چه دوستانی هم دارین . راستی علی آقا از چه فیلتر شکنی برای عبور از قوانینی که خودتون تصویب کننده اش بودین استفاده میکنین؟ وی پی ان که دیگه خیلی خز شده . من ساکس رو توصیه میکنم .
قبل از نمایندگی شما سرانه خروج ارز از کشور حدود 600 دلار بود و الان به همت قوانین سفت و سخت تولید و فعالیت بیش از حد عزیزان زحمتکش در قسمت واردات ! این عدد از 800 دلار گذشته
قبل از نمایند گی شما .....
قبل از نمایندگی شما ....
البته پا روی حق نباید گذاشت ... قبل از نمایندگی شما استاندار محبوب گفته بودن تو بیمارستان شبستر با ذره بین باید دنبال بیمار گشت ولی الان باید با تلسکوپ دنبال دکتر بگردیم و تنها بیمارانی که به تبریز اعزام نمیشن بیمارانی هستند که دچار سرما خوردگی (اونم از نوع خفیفش!) شده باشن.
سالها قبل حاج آقا ملک محمدی ، ناظم دوست داشتنی دبیرستان گلشنراز ، بعد از اون زنگ معروف زورخانه ای ، سر صف میگفت از خدا میخوایم که عزیزانی رو که درس رو ول کردن و رفتن جبهه از جمله آقای امامعلی کوسه و ... و... رو برای این کشور سالم نگر داره ( من اینها رو بعدا از دوستان شنیدم . چون من هم همانجایی بودم که شما بودید )
علی آقا یادتون هست کیا برنگشتن ؟ جعفر صادق گوزلی وایقان رو یادتون هست ؟ امیدوارم که باشه ...
در هر حال اگر پیش وجدانتون راحتین که برای مردم کار کردین انشاءالله اجرتون با امام حسین . اگر هم که .....
واما نماینده جدیدمون ....
آقای علیلو از خواندن خاطرات مربوط به نماینده قبلی حوصله تان سر رفت ؟ از شما هم خاطره بگم؟ یادتان هست زمانی که زخم ترکشها و سوز نفسهای شیمیایی ما کم کم داشت خوب میشد شما از اسارت برگشتید و در سالن آمفی تاتر سپاه وقتی از دوش مردم پایین آمدید و سخنرانی کردید چه گفتید ؟
بیست و خورده ای سال گذشته ولی من یادمه ... داشتید میگفتید بچه های اسیر را با چوب خیزران می زدند ... و مردم هم برای مصائب شما و هم مصیبتهای ام المصائب خانم زینب اشک میریختند ...
همسنگر سالهای دور ... بگذارید با شما بی پرده حرف بزنم ... ما مردم عادی! از هر چی جلسه و همایش و نشست و مجمع و کنگره و سمپوزیوم و امثالهم حالمون به هم میخوره ... ما از این که مجلسمون بشه محل تسویه حساب یه عده ، حالت تهوع میگیریم .
یه خورده از این مجامع و جلسات و کمسیون ها بیاید بیرون . بیاید تو مردم . دردشونو ببینین. اگه سر زمینای کشاورزی که دارن از بی آبی میسوزن برین فقط کفشاتون خاکی میشه که مایش یه دستمال خیسه ولی میتونین مرهمی باشین به زخم دل مردم .
همین مردمی که فقط قانون ها رو اجرا کردن و بس . بخور چشم. نخور چشم . یارانه بگیر چشم . نگیر چشم . بیا بجنگ چشم . بیا تظاهرات چشم . بیا به من رای بده چشم ! مالیات بده چشم . تحمل کن چشم ....
بیاد بیارین چشمهایی رو که قبل از انتخابات میگفتین ... از مردم دور نشین ... پشت درهای بسته جلسه تشکیل دادن و کلی هزینه ظروف یکبار مصرف و میواه های مارکدار و ناهار و شام های آنچنانی و حق ماموریت و جلسه آقایان و پلاکاردهای تقدیر و تشکر و قربونت برم الهی کردن هنر نیست
آقای علیلو .... شرکت در جلسه ها جای خود . ولی دوست داریم شما خودتون با چشمهای خودتون درد مردم رو ببینین ... اعداد و ارقام و آمار های (همه چی آرومه ... من چقدر خوشحالم) مسئولین شهرستان بجای خود ، خودتون هم مشاهده کنین بد نیست . مطمئنم که میدونین از کجا باید شروع کرد والا میگفتم ...
ببخشید که حرفای من تخصصی نبود و تو کمسیون تلفیق و امثالهم بررسی و اشکال زدایی نشده بود . حرفام از جنس حرف همین مردم بود ... همینایی که بهتون رای دادن ....
یا علی ...
