31)جناب آقای علیلو - نماینده منتخب مردم - مرد عمل هستید؟

سلام

داشتم تو اینترنت میچرخیدم که چشمم افتاد به امکانات ورزشی همین قطر خودمون !

مقایسه کردم با یکی از استادیوم های فعلی شبستر! دیدم خداییش هم استادیوم ما با بعضی از آخرین استانداردهای ساخت مکان ورزشی یه کم ! اختلاف داره - البته روی تابلو این استادیوم سال تاسیس 1368 ذکر شده و ما انتظار نداریم که استادیومی که 23 سال پیش ساخته شد مثل استادیوم های روز دنیا باشه - خداییش ما ورزشکارا هم اینقدر پر توقع نیستیم ولی آخه اینقدر تفاوت؟

تو ادامه مطلب اول چند تا عکس میبینین از استادیومهای قطر ( اروپا و آمریکا نه ها !    قطر) بعدشم چند تا عکس از یکی از استادیومهای شبستر میبینین و یاد این شعر میفتین که :

میان ماه من تا ماه گردون .......... تفاوت از زمین تا آسمان است !


البته یاد یه شعر دیگه هم از استاد شهریار میفتین که اگه تا اون موقع یادتون نیومد من براتون مینویسم....   تشریف بیارین

اول چند تا عکس از استادیوم های درست و حسابی ببینین تا یه تصور ذهنی از مفهوم "استادیوم" تو ذهنتون بیدار بشه

























خوب - جیگرتون حال اومد؟ حسابی نچ نچ کردین؟

حالا با هم بریم یه استادیوم تو شهر ورزشکار پرور خودمون:



اینجا استادیوم شهید باغبانیان هست - اول جاده بنیس





حالا نما رو یخورده باز تر میکنیم و بقول شما هنرمندا " لانگ شات" ازش میبینیم:

اینم نمای باز کامل ! من ایراد گیر هستم درست! ولی قبول دارین که بعضی از آخرین استانداردهای مهندسی مکانهای ورزشی تو این استادیوم لحاظ نشده؟ درسته حق با شماست اکثر استادیو مها سقف ندارن ولی دیگه دیوار رو که دارن ! مزیت این استادیوم فقط به اینه که تابلوش خیلی تابلوئه!

و اما اون شعر استاد شهریار . استاد دوستی داشته بنام آقای بنکداریان که تو کرج باغ زیبایی داشته و استاد شهریار بعد از اینکه از اون باغ میاد و حیاط خونه خودشو میبینه این شعر رو میگه :

خوشدور منه کرج ده ، بنکداریان باغی
بو محترم کیشی باغین ائتمیش جنان باغی
من بو باغی گورنده گوزومدن دوشور ارم
مخصوصا اوز ائویم کی اولار لاپ تومان باغی !

خداییش ربط داشت یا نه؟ جون من راست بگو

و اما آقای علیلو - نماینده منتخب شهرستان شبستر که پاک هستید و خدمتگزار .....

تو شهرستان ما تا دلتون بخواد خدمتگزار هست - بهتر بگم مدعی خدمتگزاری هست - مسئولین آبادانی شهر همشون تو جلسات ، خودشون رو با این کلمه توصیف میکنن و تمام همکارانشون هم ازشون قدردانی و تجلیل ویژه بعمل میارن ولی من جملاتی رو میخوام بگم که شاید دور از ذهن باشه:

آقای علیلو: ما خدمتگزار نمیخواهیم - بسمونه اینهمه داریم - ما مدیر میخوایم - ما سناتور میخوایم - ما نماینده قاطع میخوایم که از اینهمه خدمتگزار موجود در شهرستان سوال کنه و ازشون جواب بخواد - ما یه سیاستمدار میخوایم که اگر میتونه خدمتگزاری واقعی رو به خیلی ها یاد بده یا اگه نمیتونه نذاره یه عده این جمله مراد ما رو اینطوری لقلقه زبونشون بکنن و اگه بازم نمیتونه تعریف جدیدی مطابق با رسم زمانه ! از کلمه "خدمتگزار" تو مغز ما فرو کنه - چون خدمتگزارها حاضر نمیشن به سوالهای ما که خودمون هم خدمتگزاریم پاسخ بدن - چون بنظر من تشنگی قدرت و حب جاه ، شیفتگی خدمت رو از خیلی از این خدمتگزاران گرفته و  ما خیلی وقتها از نزدیکی دفتر پر زرق و برق خدمتگزارانمون ! هم نمیتونیم رد شیم - باید یکنفر بدون ادعای خدمتگزاری بیاد ( مثلا با ادعای مدیریت)  که لااقل این خدمتگزار ها زحمت نیم نگاه به هزار و یک درد بی درمان شهرستانمون رو بخودشون بدن

این تابلو که اون بالا دیدین سال 1368 روش خورده - یعنی 23 سال پیش - اگر تقسیم بر 4 سال دوره نمایندگی کنیم حدودا 6 نماینده اومدن و رفتن و این تابلو و صدها تابلو و پروژه دیگه که حتی به مرحله شروع نرسیدن رو دیدن و از کنارش گذشتن و فقط ادعای خدمتگزاری کردن!

آقای نماینده ما : ببخشید که تلخی صحبت صادقانه رو به شیرینی برخورد منافقانه ترجیح دادم و کسی تو این وبلاگ از اون تبریکهای خوش خوشانی ننوشته برای شما - اگر دقیق هم فکر کنیم مسئولیت سنگین شما یه مقدار ورای تبریک و تقدیر و تعارف هست  -  من شما رو میشناسم - تا اینجاش که میدونم مرد عمل بودین ولی اگه مرد "تغییر دادن تکرارها" هستین بسم الله. این گوی و این میدان

علی آقا یا علی