سلام
از بچگی هر چیزی که نتیجه ی آن غیر قابل پیش بینی باشه برام هیجان انگیز بود .. مثل یه تماس ناشناخته .... مثل یه نامه که آدرس فرستنده نداشته باشه و خیلی چیزا از این دست . شاید به همین خاطر بود که من از آی دی کالر متنفرم ، تمام قشنگی تماس به این بود که آدم ندونه کی زنگ زده و بعد از شنیدن صداش بشه برق خوشحالی ( یا برعکسش رو) تو چشماش دید.
شایدم به همین دلیله که انتخابات رو همیشه دوست داشتم و بیشتر از اون مردم رو ..... مردمی که همیشه غیر قابل پیش بینی بودند و دوست داشتنی ....
اما چه ربطی به تیتر مطلب داشت ؟ عرض میکنم.
حاضر بودم ده برابر هزینه هایی که کاندیداهای خیلی محترم شورای شهر برای تبلیغات هزینه کردن بپردازم و امکانش بود که قیافه ی بعضی از اینها رو موقع شنیدن اعلام نتایج ببینم.. آی می چسبید !
ظاهرا انتخابات شورا برای یه عده ای به عنوان سکوی پرتاب مطرحه . اول شورا ، بعد مجلس بعدشم حتما ریاست جمهوری .... اما این افراد ظاهرا از یه چیز غافل بودن ..... بهتره این مطالب رو بخونن شاید دوره های بعد به دردشون بخوره.
عزیزان من ! لطفا قبول کنین که مردم میفهمند ! بخدا گذشت زمان فریب دادن مردم . گذشت زمان ریاکاری و عوام فریبی. با نیم نگاهی به افرادی که انتخاب شده اند متوجه خواهید شد که دیگر نمی شود سر این مردم را شیره مالید . اینکه شما متوجه می شوید که نزدیک انتخابات باید در تمامی مجالس ترحیم و سالگرد شرکت کنید مطمئن باشید بقیه هم متوجه می شوند.
لازم به توضیح نیست که دیگر عکسهای آنچنانی و بنر های اینقدری ! هم کارساز نیست. ژست های "مکش مرگ ما" به شیوه ی "دست زیر چانه" و "غرق در مطالعه" هم همینطور...
شاید بهتر باشد که بعضی از کاندیداهای محترم چند تا کلاس فتوشاپ هم بروند و من بعد کارهای رتوش عکسهایشان را خودشان انجام بدهند چون عکسهایشان اینقدر ناشیانه رتوش شده بود و سعی در صاف و معصوم نشان دادن چهره شده بود که آدم ناخودآگاه یاد فیلمهای هارول لوید می افتاد و با کمی دقت در اطراف چشمها و دماغ مبارک ! مشخص میشد که عطش قدرت (ببخشید احساس تکلیف) چه بر سر چهره این عزیزان آورده است .
البته بگذریم که برخی دیگر از کاندیداها نیز بایستی 4 سال دیگر صبر کنند تا بتوانند با آن کت و شلوار آن رنگی ! دوباره عکس بگیرند و به مردم ثابت کنند که خیلی خوش تیپند ! چون بعید میدانم بتوانند جای دیگر بپوشند . و مردانی از جنس تیتانیوم( ببخشید از جنس مردم) هم باید 4 سال صبر کنند تا بتوانند عکسهای نیم رخ (به سبک عاشقانه) را دوباره استفاده کنند . اما.....
مردی از میان این کاندیدا ها انتخاب شد که همه ما او را میشناسیم ...از بچگی بزرگ شدیم با صدای گرمش ... در خیر و شرمان حضور داشت ... و تصور ذهنی مان از او نه میزکار و ژست نوشتن مقاله ، بلکه بیلی بر پشت موتور یاماهایش بود و آبیاری زمینهایش . مردی که تمام عمر به معنای واقعی کار کرد و مداحی را نه بخاطر پول ، بلکه بخاطر عشقش انجام داد و برای گریاندن مردم کارت ویزیت چاپ نکرد . در واقع تنها هنرش گریاندن مردم نبود . بلکه هر کس با او دقایقی سخن میگفت تا ساعتها روحیه می گرفت . او به بقیه کاندیدا ها یاد داد که شورا محل کسب تجربه نیست، بلکه محل بکار بستن تجربه هاییست که قبلا کسب شده اند .
و هم او بود که به بعضی از کاندیدا های نوپا یاد آور شد که
کار هر بز نیست خرمن کوفتن ....
یا علی