سلام دوستان
از اونجائیکه تنور انتخابات هر روز داغ تر از روز قبل میشه و تعداد افرادی که برای ریاست جمهوری اعلام آمادگی میکنن ( صد البته از روی احساس تکلیف و بار مسئولیت) داره زیاد تر میشه ، ممکنه چند صباح بعد مصاحبه با اونا خیلی عادی و تکراری بشه
بنابراین وبلاگ کهکشانی ! ما ! تصمیم گرفت که هر چه زودتر و قبل از یخ شدن مصاحبه ها ، اولین مصاحبه رو با یکی از کاندیدا ها انجام بده که مشروحش رو تو ادامه مطالب میتونین بخونین ( البته مطمئن باشین که مصاحبه درج شده و شما به چند ساعت بعد و زدن کلید F5 !!! دعوت نخواهید شد !
تمامی خوانندگان داخل کشور و خارج از کشور (خوانندگانی که با استفاده از ..... در اینترنت گشت و گذار میکنند و آی پی خارجیشان، ما را دچار توهم داشتن بازدید کننده از اقصی نقاط جهان میکند) را به خواندن این مصاحبه ی خواندنی دعوت میکنم
نکته مهم دیگری که خوانندگان ما که همگی دکتر و مهندس و پروفسور و چایفروش و آجیلفروش و در سطح مدیران ارشد شهرستان و از اقصی نقاط جهان ! هستند باید توجه داشته باشن اینه که : این عکسی که این بالا میبینین عکس من نیست . البته در حین مصاحبه ، عکاسی که همراه برده بودم یه عکس توپ از مصاحبه گرفت . منتها چون اینقدر بهش سفارش کرده بودم که حتما عکس من باید تو کادر باشه و مصاحبه شونده زیاد مهم نیست ! بیچاره عکاسمون هول شده و عکسی که ازم گرفته فقط پرتره ی خودمه و مصاحبه شونده اصلا توش نیفتاده . بخاطر اینکه میدونم اگر روزی ده پونزده تا عکس از من و سیبیلام نبینین ممکنه دچار عوارض ناخواسته بشین ! عکس مذکور رو تو انتهای متن مصاحبه گذاشتم که ببینین و حالشو ببرین !
وبلاگ جهانی ما : انگیزه شما از کاندیدا شدن چی هست؟!
«نامزد انتخابات»: باور کنین من اصلا دنبال قدرت و اینطور چیزها نیستم؛ اگه دنبال این بودم واسه اینکه زور بیشتری داشته باشم می رفتم باشگاه بدن سازی! چندماه پیش هم اعلام کرده بودم عمرا اگه کاندیدا بشم، اما چه کنم که احساس وظیفه یک لحظه آرومم نمی ذاره. همین چند روز پیش اینقدر کمردرد داشتم که رفتم دکتر؛ دکتر بهم گفت که این کمردردت به دلیل بار احساس وظیفه ای هست که این روزها به دوش می کشی و تنها راه درمانت کاندید شدن در انتخابات هست. به همین دلیل منهم به ناچار به خاطر همین احساس وظیفه قصد دارم کاندیدا بشم!
وبلاگ کهکشانی ما : چه پیامی برای هوادارنت داری؟!
«نامزد انتخابات»: از تمام هوادارانم و به خصوص پسرخاله ام تقاضا دارم چندتا کمپین و وبلاگ درست کنن و از من دعوت کنن که کاندیدا بشم! آخه همینطوری اگه کاندید بشم بقیه فکر می کنن خیلی هول هستم!
من یک پیام هم خطاب به هوادارنم دارم؛ هوادار من! برای تبلیغات من هیچوقت از پوستر و پلاکارد استفاده نکنین، اما اگه یکوقت خواستین استفاده کنین از این کوچیک ها نخرین؛ پوستر باید بزرگ باشه، اونقدر بزرگ که حتماً تمام شکمم توش جا بشه!
وبلاگ منظومه شمسی ما : شما هم اهل وعده دادن هستی؟!
«نامزد انتخابات»: خیلی از دوستان بهم گفتن که دیگه دادن وعده نمی تونه باعث بشه یک نفر رای بیاره؛ اما سئوال من از اونها اینه که اگه وعده ندم پس چیکار کنم؟! فحش بدم؟! خب؛ خوبی وعده دادن اینه که دل مردم یک چند وقتی خوش میشه!
وبلاگ کره مریخی ما : میشه چند نمونه از وعده هات رو بگی؟!
«نامزد انتخابات»: من کل کویر رو آسفالت می کنم و به هر خانواده یک ویلای شونصد متری می دم! به واردات پورشه ارز مرجع می دم و بصورت قسطی به هر نفر یک دونه پورشه می دم بره حالش رو ببره!
من علاقه بسیار زیادی به چراغ خاموش حرکت کردن دارم؛ اگه به من رای بدین به راهنمایی و رانندگی میگم که افرادی که در شب چراغ خاموش حرکت می کنن رو جریمه نکنه! بعدشم زدن راهنما به راست و به چپ پیچیدن و برعکسش رو هم آزاد می کنم!
وبلاگ خورشیدی ما : شما نظرتون در مورد رای جمع کردن با دادن شام چی هست؟!
«نامزد انتخابات»: از نظر من با شام دادن نمیشه رای جمع کرد. اصلاً دادن شام برای کسب رای خیلی کار زشتی هست! در همین راستا تصمیم گرفتم اقدام به دادن ناهار کنم! هر کی بهم رای می ده ناهار امروز مهمون من! نامردین اگه بیاین ناهارم رو بخورین و بهم رای ندین! اگه این کار رو کردین آرزو می کنم ناهاری که خوردین کوفتتون بشه!
وبلاگ پلوتونی ما : اگه شما رای بیاری، به سلایق دیگه هم احترام می گذاری؟!
«نامزد انتخابات»: من سعی دارم به همه سلایق احترام بذارم و به همین دلیل اگه بهم رای بدین از همه سلایق در مدیرایی که انتخاب می کنم استفاده خواهم کرد. البته این رو از همین اول بگم که هر کس بیشتر ازم حمایت کنه و باعث بشه رای بیارم باید اون موقع یک جوری از خجالتش در میام!
وبلاگ دو جهانی ما : نظرت در مورد شایسته سالاری چی هست؟!
«نامزد انتخابات»: من به شایسته سالاری اعتقاد دارم؛ البته این شایسته سالاری رو روی اقوام خودم پیاده می کنم و از بین اونها افراد شایسته تر رو به منصب های گوناگونان انتصاب می کنم! راستش از همین الان به چندتا از باجناق ها قول مدیریت چندجا رو دادم!
وبلاگ آن جهانی ما : راستی فکر کنم شما گفته بودی که بیسواد هستی، می دونی اصلا بیسوادها نمی تونن کاندیدا بشن؟!
«نامزد انتخابات»: اوه! … راست میگی؟! … به خبری که هم اکنون به دستم رسید توجه کنید! گویا افراد بیسواد نمی تونن کاندیدا بشن؛ من برم ببینم می تونم تو این زمان باقی مانده دکترا بخرم یا نه … راستی کسی دکترای ارزون سراغ نداره؟!
اینم عکسی که قولشو داده بودم !
