شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

قبول مسئولیت نوشته ها کافی نیست. اهل قلم در قبال تمام چیزهایی که باید می نوشتند ، اما به هر دلیل ننوشته اند نیز مسئولند

شبستر از زاویه ای دیگر (SHABESTAR)

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابستگی به هیچ حزب - گروه - ارگان - NGO - نهاد دولتی یا خصوصی و یا تشکلهای سیاسی و اجتماعی ندارد. وامدار هیچ جریان سیاسی و غیر سیاسی نبوده و مسئولیت مطالب نوشته شده را بعهده میگیرد . چنانچه فردی به عنوان یا محتوای مطلبی اعتراض داشته باشد ، نویسنده متعهد است اعتراض وی را (چنانچه خلاف ادب و عرف و هنجارهای جامعه نباشد) در ذیل همان مطلب درج نماید .

آخرین نظرات
  • ۲۲ مهر ۹۹، ۱۶:۴۸ - محمد مانی
    ۱۹۷😎

باب شده است که مدیران در کشور ما باید حقوق ماهیانه را بگیرند و پشت میزهایشان پا روی پا بیاندازند، جهت سوزاندن چربی اطراف شکم به دنبال تردمیل با اقساط مناسب بگردند ، فقط انتقاد کنند، گاهی هم بیانات شیوایی ایراد کنند ، فکر تازه نکنند، مردم را مشتی انسان های تامین بودجه ی اداره شان بدانند ، مشکل را حل ناشدنی دانسته و همه را گردن اینترنت و ماهواره و تحریم بیاندازند، جوانان خوش فکر را رها کرده و مدام داد بی پولی بزنند و بعد توقع داشته باشند همه چیز درست شود.

البته گاه هم ندای "وا اسلاما" سر دهند..!

انسان همیشه در معرض امتحان الهی است و این که چگونه و چه زمانی و چه مقدار مورد این امتحان قرار میگیرد را خدا می داند. اما اینکه ما انسان ها چقدر این مطلب را به دل باور داشته باشیم بستگی به درجه ایمانمان دارد.

فرقی نمیکنه که اداری باشی یا غیر اداری. کارمند هستی یا کاسب تولید کننده هستی یا توزیع کننده. فرا دست هستی یا زیر دست. حقیقت امر از اینجا شروع شد که چند روز پیش از شهری عبور می کردم بین راه دقایقی بخاطر کاری که داشتم ماشین را روبروی مغازه تعویض روغنی پارک نمودم تا جهت انجام کار، که مدت زمان آن مشخص نبود رفتم جوانی رو دیدم که در مغازه تعویض روغن و پنچرگیری مشغول بود مشتری آمد تا روغن ماشین ۲۰۶ رو عوض کند، مشتری بعداز شنیدن توضیحات فروشنده جوان، روغن پلمپ درجه ۱ رو خرید و جوان مشغول تعویض روغن ماشین شد.

من برای انجام کار مورد نظرم رفتم و طی تماس تلفنی خبردار شدم که میبایستی حداقل نیم ساعت انتظار بکشم. دوباره به سمت ماشینم رفتم و از شیشه ماشین که پایین بود متوجه شدم که تقریبا کار اون مشتری در حال اتمام و تسویه حساب است. مشتری ضمن تشکر و خداحافظی مغازه را ترک کرد و رفت. اما ماجرا از اینجا شکل گرفت که بعد از رفتن مشتری، جوان به سمت چهار لیتری روغن قبلی رفت و چون به طرز ماهرانه ای باز کرده بود با بشکه های روغن تصفیه شده ۴ لیتری دوباره پر کرد و در قفسه قرار داد. تا مشتری بعدی رو هم فریب دهد.

اگر چه هدفم از نوشتن این مطلب تخریب دیوار اعتماد بین کاسب و مشتری نیست. اما اعتماد و اطمینان بیش از حد هم گاهی اوقات کار دستمان می دهد. راستی تا حالا شده که ما بعد از تعویض روغن، ظرف قبلی رو از فروشنده بخواهیم؟ مگر ما پول ظرف + وکیوم + پلمب نمودن آن را پرداخت نکرده ایم؟

آزمون الهی سن و سال و جنسیت و پست و مقام نمی شناسد . خیلی برای این جوان ناراحت شدم که در عنفوان جوانی راه حرام در پیش گرفته است . بحث اصلی من تنها این جوان نیست چند روز بعد هم مطلع شدم یکی از شرکت هایی که مرغ منجمد می فروخته با سرنگ حدود ۳۰۰-۴۰۰ گرم آب قبل از انجماد به طرز ماهرانه ای داخل شکم مرغ مینموده و مشتری بیچاره بعد از رسیدن به خانه متوجه می شود که آب رو به قیمت کیلویی .... هزار تومان خرید نموده است!


به هر حال گزارش و اثبات قضیه به مسولین رسید و شرکت مورد نظر بهای این کار را پرداخت نمود اما وجدان کاری کجاست؟ شغل های مختلف روش های مختلفی هم برای پیچیوندن مشتری و فریب دادن وجود داره. اینها تنها مشتی از نمونه خروار بود. خیلی از اوقات مشتری قصور در دقت خرید دارد.


در خود همین شبستر ، چند روز پیش متوجه شدم که پارکبان ، از ماشینهایی که حتی در محدوده ی طرح پارک هم نیستند ( محوطه باز روبروی بانک رفاه) ، طلب مبلغ پارک می کند و هر کس هم نمیدهد کاری با او ندارد ولی خیلی ها خبر نداشتند و 200 تومان پرداخت می کردند ...


در خرید ها و پرداخت ها فاکتور بخواهید .... اعتماد بیش از حد همه جا خوب نیست. حضرت امام حسین (ع) علت تاثیر ناپذیری سخنانش در روز عاشورا در دل دشمنانش، لقمه حرام می دانند در قرآن مجید: ویل للمطففین بیان از رفتار و منش انسانی و اسلامی دارد.

اخیرا در بعضی از پاکت های شیر وزن را ۸۵۰ گرم نوشته اما بعد از توزین ۷۵۰ گرم مشاهده مینماییم. پس این تولید کننده و وجدان کاری و انضباط اجتماعی فاصله بسیار دارد اما مطلب اصلی اینجا بود که از طریق پیامک و شماره موبایلی که در روی آن درج شده بود پیام فرستادم و سوالم رو جواب خواستم بعد از ارسال ۴ پیامک ارتباط با مشتریان آن شرکت فقط جواب سفید و خالی برایم ارسال نمود جوابی که شاید سرشار از ناگفته هاست. بماند پاکت های هوا که گاهگاهی چند تا چیپس هم درونش انداخته اند ...

جوابی که حق الناس را به گردن فروشنده انداخته ، اما اینکه تطبیق فاکتور و کالا توسط مشتری و یا فروشنده در هنگام خرید صورت پذیرد از وظیفه ما نمی کاهد باز هم فرمایش و تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر وجدان کاری و انضباط اجتماعی را مد نظر میاورم که بیاییم فرهنگ خرید و فرهنگ فروش و فرهنگ مشتری مداری را تمرین نماییم و چه مدینه فاضله ای خواهیم داشت اگر همه و همه وجدان کاری و انضباط اجتماعی را در حد و اندازه خویش رعایت نماییم.

نظرات  (۲)

تاریک شدن زود هنگام هوا و بارش رحمت الهی را به تمام پرسنل زحمتکش راهنمایی و رانندگی شبستر تسلیت عرض میکنم. این مسئله باعث شده تا این عزیزان از وظیفه ی خطیر خود که کمین کردن و جریمه کردن رانندگان است باز بمانند . خوشحالی ما از اینکه فعلا نمیتوانند چنین کاری بکنند قابل وصف نیست . توصیه میکنم در چنین ایامی ، از وظیفه اصلی (جریمه کردن) کمی فاصله بگیرند و کمی هم به کارهای جزئی و بی اهمیت مثل باز کردن معابر ، راهنمایی کردن رانندگان و جلوگیری از پارکهای دوبله و سوبله خیابان پاسداران بپردازند.
با تشکر
۲۲ آذر ۹۲ ، ۲۰:۲۴ جاقا (جمعی از قشر آسیب پذیر)
متن شما خیلی خوبه. واقعاً استفاده کردم. بنظر ما بیشترین کم فروشی برای کارمندان است و بالطبع حرام بودن کار آنها در این زیمنه و حق الناس مربوطه بیشتر بدلیل اینکه آنها از دولت پول می گیرند و به بیش از 80 میلیون مدیونند؛ در حالیکه تعویض روغنی به (نهایتاً) محدوده یک شهر. این طور نیست؟!
پاسخ:
سلام
اینهم نظریست ولی میدانید بزرگترین گناه ، گناهی است که کوچک شمرده شود؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">