سلام
شعارهای احمدینژاد داغ داغ بود و اصول گرایان ذوق زده و مسرور. آقای جنتی او را مورد تایید امام زمان و آقای مصباح او را حاصل دعاهای مومنان و اولیا خدا میدانستند. اخلاق متکبرانه احمدینژاد پشت رفتار ساده و خاکی او پنهان بود و هواداران سینه چاک او قدرت درک آن را نداشتند. آنها به تفاوت میان رفتار و اخلاق انسانها که توسط علمای اخلاق و روانشناسان گفته شده است بی توجه بودند. او نیز مست و مسرور. قرار بود در عرض چند ماه همه مشکلات را، دولت کریمه آقایان حل و فصل کند. نفت را بر سر سفرههای مردم بیاورد. باندهای قدرت و مافیاهای نفتی و غیر نقتی را معرفی کند. تورم را یک رقمی کند. سود بانکی را نیز یک رقمی و به مرور اصلا آن را حذف کند. بیکاری را آنگونه که دولت محافظه کاران میگفت فورا حل میکند.
اما.......
تا بحال هیچکس نفهمیده بود چگونه میتوان بیکاری
را حل کرد. دولتهای هاشمی و خاتمی هم یا نمی فهمیدند ویا نمی خواستند
بیکاری را حل کنند چون منافعشان به خطر میافتاد. رئیس دولت میگفت کاری
ندارد. پول به جوانان میدهیم، میروند به روستا و در شهرها به صورت ضربتی
اشتغال ایجاد میکنیم. مسکن هم کاری ندارد، به سرعت همه خانه دار و مسکن
ارزان خواهد شد.
برای رضایت برخی ساده اندیشان، ساعت را در ابتدای
هر فصل تغییر نداد. چه شور ایمانی و چه دعاها که نصیبش نکردند! دولت امام
زمان بود دیگر. این هم از علائم نزدیکی ظهور حضرتش. انقلاب جدیدی شده بود و
همه خائنان اصلاحطلب و غربزده و اباحی گران دولت خاتمی باید کنار زده
میشدند. ماموریت برای وطن. ماموریت تاریخی ساختن کشور و آماده کردن کشور
برای آمدن آقا. کشورهای دنیا هم منتظر فرامین احمدینژاد و آماده برای
سپردن مدیریت کشورهایشان به احمدینژاد در صف و انتظار بودند. او را به عرش
اعلی و قاب قوسین رساندند. معجزه قرن و پدیده هزاره سوم نامیدندش. و
هزاران به به و چه چه. خودش هم باورش آمده بود...!
در سازمان ملل
هاله نور او را در احاطه کرد و نمایندگان کشورها قدرت تکلم و چشم بر هم زدن
را نیز از دست دادند. شاید این اولین خیالپردازی آشکار و غلو آمیز او بود
که حالا عیان میشد، اما او برغم شهادت نزدیکان عالم وارسته آیه الله
جوادی آملی و با وجود فیلم این دیدار آنرا با شجاعت بینظیری انکار و تکذیب
کرد اما ارزشمداران اصول گرا آن را به روی خود نیاوردند، لابد دروغ مصلحت
آمیز را بهتر از راست فتنهانگیز میدانستند و بالاخره مصلحت اسلام –
بخوانید مصلحت جناح خود را- مهمتر از افشای این خیالپردازی و
عوامفریبیها میانگاشتند. اما او با خودشیفتگی و خودپسندی؛ و با اعتماد
به نفس خاص خود که تمامی نداشت، هل من مبارز میکرد و در میان هلهله و سوت و
کف نیروهای ارزشی به پیش میتاخت!
هواداران اصولگرا، برای او
قصهها ساختند؛ گفتند و ساختند و خود باورشان آمد! حتی معاون اول فعلی گفت:
در سوریه مردم میگویند اگر قرار باشد پیامبر جدیدی بیاید او احمدینژاد
است! همه اینها گفته شد اما کسی از محافظه کاران به جد مانع او نشد. بعدها
که معجزات بیشتری از او سر زد باز هم نه کسی حرفی زد و نه از کفن پوشانِ
خود جوشِ ارزشمدارِ مردمی خبری شد!
در مورد پاسخ به
اینکه احمدینژاد میخواهد نفت را بر سر سفره مردم ببرد وچرا فقط ثروتمندان
از سود بنزین استفاده ببرند و محوری ترین شعار دولت عدلت محوری است ؛ نظر
شما چیست؟
پاسخ : دولت در بخش اقتصادی از یک ناهماهنگی وسردرگمی، ازهم اکنون در رنج است. انتقادات جدی به برخی انتخابها ویا مواضع دولت، آرام آرام در سطح گسترده تری نشان داده خواهد شد. اقتصاد یک علم است. میبایستی اقتصاد را از یک اقتصاددان سوال کرد. به عنوان مثال اگر قیمت بنزین ثابت ماند، ثابت ماندن آن و افزایش مصرف بنزین به کدام دهک جامعه ایران تعلق خواهد گرفت ؟در این وضع آیا دهک اول و دوم بیشتر از بنزین با قیمت کمتر استفاده خواهند کرد یا روستائیان؟ در این ایام حداد عادل اعلام نموده بود که، هدیه مجلس هفتم به مردم آن است که دیگر قیمتها افزایش نخواهد یافت.
در
مورد عدالت محوری و شعارهای دولت نیز باید گفت : در بحث عدالت به این شکل گفته شده
توسط دولت، آیا واقعا طبقات ضعیف تر امکان استفاده بیشتر از سوبسید دولت را
دارند یا طبقاط با وضعیت اقتصادی بهتر ؟اگر فرض کنید دولت سوبسید ها را از
طریق تامین اجتماعی به طبقات پائین تر برساند و قیمتها، قیمتهای واقعی
تری بشوند، در آن صورت به عدالت نزدیک تر شده ایم. عدالت یک مفهوم کلی است.
آنچه که مهم است تشخیص مصادیق است. عدالت در جامعه ایران، جز با افزایش
تولید صورت نخواهد گرفت. در غیر اینصورت میبایستی نام آنرا عدالت در توزیع
فقر بیشتر میان مردم نام گذاری کرد. بردن پول بر سر سفره مردم جز با تولید
بیشتر، احداث کارخانجات، ساختن سدهای جدید، ... میسر نخواهد بود. توزیع
ثروت و افزایش نقدینگی در سطح جامعه، خود منجر به تورم خواهد شد.
این نکته ای است که، هر اقتصاد ناخوانده ای نیز، امروز این را میداند که
تزریق نقدینگی و افزایش حقوقها بدون اتکا به تولید داخلی، موجب افزایش
تورم و پائین آمدن قدرت خرید مردم خواهد شد و صرف نظر از برخی اشکالات که
در تصمیم گیریهای اقتصادی در کشور وجود داشته، اما روند برنامه ریزی در
قالب برنامههای پنج ساله ی توسعه و در حال حاضر چشم انداز بیست ساله توسعه
کشورکه موجود میباشد، بهترین مسیر برای توسعه کشور است که تخطی از آن
میتواند موجب خسران و افت اقتصادی در کشور گردد... طرح شعار تنها کافی
نیست. آنچه باید در فعالیت دولت ببینیم در قالب شعار نباید باشد، باید در
برنامه دیده شود. در برنامه باید دید که دولت به سمت عدالت و کم شدن بی
عدالتیها پیش میرویم یا نه؟
آمارهای موجود نشان میدهد که ضریب
فاصله طبقاتی در دوره آقای خاتمی نسبت به دورههای قبل کاهش یافته، آمارها
همچنین حکایت دارندکه آقای خاتمی اقتصادی را که تحویل دولت احمدینژاد داد
با تورم پانزده درصدی بود، در حالیکه در هنگام تحویل دولت (از آقای هاشمی)
بیست و پنج درصد بود.... عمده جهت گیری در بودجه کشور، جهت گیری به سمت
هزینههای جاری است ونه عمرانی. این علامت نزدیک شدن به تورم بیشتر است و
نه خدمت بیشتر....
سعدیا گرچه سخندانی لیک. به عمل کار برآید به سخن دانی نیست...